راه و روش تبلیغات در گوگل !

 

استفاده از محتوای وب سایت ها در بازاریابی اینترنتی، به صاحب یك كسب و كار اینترنتی اجازه می دهد تا پیام های تبلیغاتی خود را در دامنه متنوعی از دیگر وب سایت ها منتشر كند.

 

موتور جست و جوی گوگل از ابزارهایی است كه در مقوله بازاریابی اینترنتی خواهان بسیار دارد.معمولاً گوگل دو روش و مجرای تبلیغاتی پیش روی مشتریانش قرار می دهد. یكی تبلیغات در نتایج حاصل از جستجوها و دیگری حضور در محتوای وب سایت ها. در واقع بیشتر افرادیكه می خواهند كسب و كارشان در گوگل معرفی شود، از هر دوی این روش ها استفاده می كنند.

روش اول به این معناست كه نام، مشخصات و طرح تبلیغاتی یك كسب و كار پس از این كه كاربر با موتور جستجوی گوگل شروع به گشت و گذار و جستجو می كند، دركنار نتایج، كند و كاوهای گوگل پیش چشمانش قرار می گیرد. در واقع تبلیغات با صفحاتی كه پس از كلیلك روی Search پدید می آیند، همراه می شود.

استفاده از روش دوم برای وب سایت های سودمند است كه از خدماتAdsense ، در گوگل استفاده كند. Adsense یا همان Ad serving programe برنامه ای از مجموعه گوگل است كه وب سایت های عضو را با آگهی ها، تصاویر و فایل های صوتی و تصویری تغذیه می كند.این سرویس به سرعت در حال رشد و گسترش بوده در حال حاضرمیلیون ها وب سایت از امتیازاتش بهره مند می شوند. با استفاده از Adsense ، آگهی های تبلیغاتی به سرعت و در دامنه وسیعی منتشر می شوند. این مطالب در محتوای وب سایت هایی كه از این سرویس استفاده می كنند، جای گرفته، خود را به همه نشان می دهند.

با این وجود بسیاری از صاحبان وب سایت ها،حضور در نتایج جستجوهای اینترنتی را ترجیح می دهند و قوای تبلیغاتی شان را بر این حوزه متمركز می نمایند. دلایل متعددی وجود دارند ولی در این بین مقوله اعتماد و صداقت در درجه اول اهمیت قرار می گیرد وب سایت های كوچك و تازه كار به این مقوله توجه ویژه ای دارند.مشكل این گروه این است كه احتمال كلاهبرداری و نفوذ در وب سایت آنها زیاد بوده، ترجیح می دهند كه از نتایج جستجوها استفاده كنند. این نوع چالش ها در حیطه نتایج جستجوها نیز وجود دارد ولی میزان شیوع آن به مراتب كمتر است.

نكته دیگری هم وجود دارد و آن اینكه اگر بازدید كننده یك وب سایت اطلاعات و مشخصاتی را بیابد كه كاملاً می تواند نیازهایش را برآورده سازد، به سراغش خواهد رفت. وقتی كه كاربر در وب سایتی غیر از سایت آن بازاریاب، گشت و گذار می كند، ممكن است به دلایلی كاملاً متفاوت به این وب سایت آمده باشد. به طورمثال یك وب سایت درباره معایب و مضرات استفاده از Adsense بحث و گفتگو می كند و ممكن است هم طرفداران Adsense را به خود جلب كند و هم برای مخالفان جذاب و جالب توجه باشد. اگر كسی بخواهد این سرویس را بخرد و برای همین منظور در اینترنت جستجو كند، با خواندن عقاید و بازخوردهای اینچنین، هرگز این كار را نخواهد كرد.

بازاریابان و مجریان تبلیغات هم چندان از این كار استقبال نمی كنند و میل ندارند كه با استفاده از سرویس Adsense و آگهی ها و متون تبلیغاتی در محتوای وب سایت، بازاریابی كنند. آنها این روش را وقت گیر و پردردسر می دانند. در واقع زمانی این مجرای تبلیغاتی خوب عمل خواهد كرد كه وب سایت های مجموعه حاضر، به مطلب و مقوله مورد نظر مرتبط باشند و مهمتر از همه این كه همچنان بتوانند در اینترنت حضور فعال داشته، بازدیدكنندگان را جذب نمایند. چك كردن و بررسی محتوای آنها و آگاهی از مرتبط بودن آنان با هدف مورد نظر كار دشواریست و زمان زیادی لازم دارد. به این ترتیب معلوم است كه حضور در مجموعه ای متشكل از ۵۰۰ وب سایت و تبلیغات در آنها و برقراری تعاملات دوجانبه، كاری سخت و پرهزینه است. بدتر از همه این كه عده ای از صاحبان این وب سایت ها به ارتقای كیفیت متن وب سایت شان هم توجه ندارند وسعی نمی كنند كلمات كلیدی روشن تر و بیشتری را در متن بگنجانند. معمولاً در این چنین مجموعه ها و سایت های Adsense ، بانكی از لغات و اصطلاحات كلیدی وجود دارد كه می تواند در آغاز راه كمك كننده باشد ولی پس از چندی دیگر سازنده نخواهند بود. در این حال همه وب سایت ها از این واژه ها بهره برده اند و یك وب سایت موفق سعی می كند لغات و عباراتی را در محتوایش بگنجاند كه در عین یگانگی و برجستگی، گویای مفهوم و هدف آن وب سایت بوده جستجوگران اینترنتی را به سوی خود جلب نماید. این مشكلات و چالش ها سبب شده كه جمع كثیری از بازاریابان و كاسبانی كه می خواهند كسب و كار اینترنتی یا حقیقی خودشان را در دنیای مجازی معرفی كنند استفاده از روش های دیگر را ترجیح می دهند.

علی رغم این شرایط، باز هم گروههای متعددی از بازاریابان استفاده از محتوای وب سایت را روشی كارآمد می دانند. یك علت مهم اینست كه این روزها بازاریابان فراوانی فقط از مجاری جستجوهای اینترنتی فعالیت می كنند و به این جهت میدان رقابت چندان شلوغ نخواهد بود و این گروه می توانند راحت تر كار كنند.

بازاریابانی كه كار در محتوای وب سایت ها را ترجیح می دهند، دریافته اند كه وب سایت مشتری آن ها، منبع خوبی برای پیشرفت شان هم هست. پس از این كه آگهی ها و ترفندهای تبلیغاتی آنها در متن و محتوای وب سایت گنجانده شد و در معرض دید همگان قرار گرفت، مجریان تبلیغات و خود مالك وب سایت می تواند نقاط ضعف و قوت را تشخیص دهند و در بهینه سازی كارشان بكوشند.

استفاده از محتوای وب سایت ها در بازاریابی اینترنتی، به صاحب یك كسب و كار اینترنتی اجازه می دهد تا پیام های تبلیغاتی خود را در دامنه متنوعی از دیگر وب سایت ها منتشر كند.در ضمن، اصلی وجود دارد كه این بازاریابان را ملزم می كند كه از شبكه Google Adsense استفاده نمایند.

حقایقی در این میان هستند كه چهره دیگر تبلیغات در محتوای وب سایت ها را نشان می دهد. شبكه تامین و توزیع آگهی ها و تبلیغات گوگل یا همان Adsense ، ابزار قوی و موثریست اما به هیچ وجه نمی تواند جای Search (جستجو) را برای بازاریابان و صاحبان مشاغل بگیرد. جستجوهای اینترنتی منظم تر و با كیفیت بالاتر صورت می پذیرند و امكان سوء استفاده و كلاهبرداری نیز در این فرآیند كمتر است. به همین ترتیب، بازاریابان اینترنتی پروسه تبلیغات از راه نتایج جستجوهای اینترنتی را، پاسخگوتر از حضور در محتوای وب سایت ها می دانند.مجریانی كه بازاریابی این چنینی را در پیش گرفته اند باید همواره به دنبال مشاهده نتایج و ثبت میزان برگشت تلاش و كوشش ها و مخارج صرف شده باشند. در مورد استفاده از محتوای وب سایت، در بازاریابی خود همین ابزار، قادرست روند پیشرفت و جریان كسب درآمد و بازگشت سرمایه را نشان دهد.

در پایان باید گفت كه درباره برتری هر كدام از این روش ها بر دیگری، اختلاف نظرهایی وجود دارد و گروهی از بازاریابان وب سایت ها را بر نتایج حاصل از جستجوها مقدم می دارند و گروهی برعكس آن را بیان می كنند. آن چه از مجموع شرایط و داده ها و نظرات اهل فن برمی آید ، نشان می دهد كه جستجوهای عمومی اینترنتی همچنان در صدر گزینش های مجریان تبلیغاتی قرار دارند.

چگونه تبلیغات پرفروش بسازیم ؟

بسیاری از شرکتها ، برای معرفی خود و محصولاتشان از تبلیغات چاپی در مجلات و روزنامه ها استفاده می کنند.پس از مدتی مشاهده می کنند که فروش ، تفاوت چندانی نمی کند.سپس به این نتیجه می رسند که تبلیغات ، روش مناسبی برای افزایش فروش نیست. ولی مشکل اصلی ، نوع تبلیغی است که آنها استفاده می کنند. طراحی تبلیغات چاپی ، اصول مشخصی دارد که در صورت عدم رعایت آنها نمی توان انتظار فروش مناسبی را داشت.آگهی چاپی خود می تواند هدفهای متفاوتی داشته باشد مثلا معرفی محصول، معرفی شرکت ، یا فروش مستقیم کالا. فرض کنیم هدف آگهی ، فروش مستقیم کالا باشد. بیایید نگاهی کوتاه به اصول مهم برای ساخت اینگونه تبلیغات بیندازیم.

هر سازنده تبلیغات حرفه ای ، قبل از شروع  کار، نیاز به انجام تحقیقات دارد.در این تحقیقات محصولات مشابهی را که توسط رقیبان ارائه می شوند ، به دقت بررسی کنید و مزایا و معایب آنها را مشخص کنید. سپس مزیت منحصر به فرد کالای خود را ، نسبت به رقیبان بیابید.این مزیت شاید واقعا منحصر بفرد نباشد ولی مهم آن است که شما اولین نفری باشید که آن را در تبلیغات خود ذکر می کنید.یک شرکت سازنده سس گوجه فرنگی در آمریکا ، در تبلیغات خود ذکر می کرد که در تهیه سس ، از گوجه هایی استفاده می کنند که پوست آنها کاملا جدا شده اند و بنابرین سس حاصل خو ش رنگ تر و خوشمزه تر است.در همان زمان ، غالب سازندگان سس نیز همین کار را انجام می دادند ، ولی این شرکت با ذکر این مطلب در تبلیغات ، از رقیبان پیشی گرفت.
اولین و مهمترین بخش یک تبلیغ عنوان آن است.هدف عنوان آن است که توجه خواننده را به خود جلب کند و او را وادار به خواندن ادامه تبلیغ کند.متاسفانه بسیاری از آگهی های چاپ شده در مجلات ایرانی یا عنوان ندارند و یا طراح ، نام شرکت را با حروف بزرگ نوشته و آنرا بجای عنوان قرار داده است!
برای ساخت عنوان از چندین روش می توانیم استفاده کنیم که هرکدام را بهمراه یک مثال ذکر می کنیم:

1- ذکر یک واقعیت:

استفاده از بانک داری الکترونیکی در 12 ماه اخیر 57 درصد افزایش داشته است.

2- ایجاد محبوبیت

سونی می گوید 5 میلیون نفر پلی استیشن 3 را خواهند خرید حتی اگر بازی نداشته باشند.

3- برانگیختن بحث

افرادی که به علت داروهای تجویز شده می میرند بیش ازکاربران داروهای غیرقانونی هستند.با این راهنما نیازی به داروساز بودن نیست تا زنده بمانید.

4- استفاده ازواژه چگونه

چگونه در بورس شرکت کنیم بدون آنکه حتی یک ریال از دست بدهیم؟ آیا 5 اخطار مهم برای فروش بورس را تشخیص می دهید؟

5- ساخت تصویر ذهنی

4 چیز در خانه که از توالت شما کثیف تر و آلوده تر هستند.

6- خطاب مستقیم

با رزومه کاری خود، دیگران را در 30 ثانیه تحت تاثیر قرار دهید.

7- متعجب ساختن

80 درصد نامه های هرز از طرف 10 نفر توزیع می شود.

8- پیشنهاد فروش منحصر به فرد

راهی برای فروشندگان تنبل تا بتوانند روزی 1000 بیننده جذب کنند.جرات استفاده از این روش انحصاری را داشته باشید.

9- استعاره

شیب لغزان روغن.غالب افراد روغن ماشین را زودتر از زمان لازم تعویض می کنند.

10- نقل داستان واقعی

پی پال حساب فردی را که 7 سال اکس باکس می فروخت بست.آیا شما 12 اشتباهی را که او انجام داد تکرار می کنید؟

11- طرح سوال

آیا شایعه ای که در مورد مردان راننده اتومبیلهای گرانقیمت گفته می شود حقیقت دارد؟

12- ایجاد نیاز

14 خوراکی که هرکسی برای سلامتی به آنها نیاز دارد.

13- نقل قول

مایکرسافت می گوید دانش آموزان می توانند نرم افزار آفیس را بدزدند... ببینید چقدر راحت می توانید از تخفیفهای قانونی استفاده کنید.

14- ارائه تضمین

3 ساعت به من فرصت بدهید تا 35 راه تضمینی برای افزایش کاربران سایت به شما نشان دهم.

پس از ساخت عنوان نوبت به نوشتن متن تبلیغ می رسد.بهترین گزینه برای متن نوشتن یک داستان کوتاه چند خطی است.این داستان می تواند از زبان یکی از مشتریان تان باشد که مشکلی داشت و با استفاده از محصول شما مشکلش رفع شد.مزیت نوشتن داستان آن است که اثر عمیقی دارد و در حافظه خواننده حک می شود.هدف شما از تبلیغات هم همین است ! سعی کنید احساسات مشتری را در نظر بگیرید ، زیرا اکثریت خریدها بر اساس احساس انجام می شوند و سپس منطق سعی می کند توجیهی برای آن بیابد.مثلا اگر می خواهید در تبلیغ خود سیستم پاسخگوی تلفنی بفروشید ، از احساس خوبی صحبت کنید که خریدار با استفاده از آن به دست خواهد آورد. مثلا بگویید "اگر از پاسخگویی به تلفن ترس دارید و یا هنگام صرف ناهار زنگ تلفن شما را مضطرب می سازد ، سیستم پاسخگوی تلفنی نصب کنید و با آرامش غذای خود را صرف کنید" تاثیر این تبلیغ شاید دهها برابر بیش از نوشتن مشخصات تخصصی و بی روح در مورد دستگاه باشد.
پس از نوشتن متن مناسب ، نوبت به نوشتن مزایای کلیدی محصول می شود.بسیار مهم است که دریابید  بین مشخصات و مزایای محصول تفاوت عظیمی وجود دارد.بسیاری از سازندگان تبلیغ ، مشخصات محصول را نام می برند ، ولی اگر مزیت هر مشخصه بیان نشود ، خواننده محصول را نخواهد خرید.فرض کنید مدادی بادوام تر ، طولانی تر و ارزان تر از رقیبان تولید کرده اید و آن را در بسته های دوازده تایی به فروش می رسانید. یکی از مشخصات کالای شما ، طول 19 سانتی متری مداد است. بیان این مشخصه فروش را افزایش نخواهد داد، حال مزیت این مشخصه چیست؟ "این مداد طولانی تر از مدادهای معمولی 17 سانتی است و بنابرین دیرتر تمام می شود و به صرفه تر است." ذکر مزیت آن مطمئنا ، باعث افزایش فروش خواهد شد.خوانندگان مانند تولیدکنندگان فکر نمی کنند ، آنها مدادهای موجود در بازار را اندازه گیری نکرده اند که با دانستن طول 19 سانتی مداد خوشحال شوند ! مشخصه دیگر این کالا آن است که در بسته های 12 تایی به فروش می رسد. ولی مزیتی که باعث فروش می شود آن است که با یک بار خرید برای چندین ماه از خرید مجدد بی نیاز خواهید شد.ذکر نوع گرافیت بکار رفته در مغز مداد نیز تلف کردن فضای تبلیغ است ولی یادآوری این نکته که ، این ماده خاص باعث می شود مداد خیلی دیرتر تمام شود عاملی برانگیزاننده برای خرید کالا است.
به آخرین و سودآورترین بخش تبلیغ می رسیم که در بسیاری از آگهی ها اثری از آن دیده نمی شود !
 

ارائه پیشنهاد فروش

فضای کافی از صفحه را برای ارائه پیشنهاد فروش خود اختصاص دهید و از مشتریان بخواهید کاری را انجام دهند. این کار حتی می تواند فقط تقاضای تماس با شما و ثبت سفارش باشد.یک ساختار کاملا اشتباه و جا افتاده در تبلیغات آن است که کالای خود را معرفی کنیم و در پایین صفحه شماره تلفن خود را ذکر کنیم و فکر کنیم اگر مشتری به کالا علاقه مند باشد ، حتما تماس خواهد گرفت.واقعیت آن است که بسیاری از خوانندگان علاقه مند تماس نخواهند گرفت ! بسیاری از مشتریان از صحبت با یک غریبه که می خواهد محصولی را بفروشد ترس دارند. شما باید از او بخواهید که تماس بگیرد و حتی برای کاستن ترس مراحل کار را به دقت بنویسید.

مثالی از پیشنهاد فروش: 

"خواننده گرامی ، اگر به محصول ما علاقه مندید و برای خرید دچار تردید هستید ، کارشناسان بخش فروش با صبر و حوصله فراوان به سوالات شما پاسخ خواهند داد تا هرگونه ابهامی برطرف شود. سپس می توانید از منشی بخواهید تا شما را به بخش فروش مستقیم وصل کند. بخش فروش مستقیم ، آدرس شما را ثبت خواهد کرد و در هر زمانی که برای شما مناسب باشد ، کالا با پیک مخصوص شرکت ارسال خواهد شد و وجه آن دریافت خواهد شد. هزینه حمل و نقل به عهده ما می باشد. منتظر تماس شما هستیم"
این نوع توضیح جزء به جزء مراحل فروش ، باعث کم شدن ترس خریدار شده و با او آرامش بیشتری با شما تماس خواهد گرفت.این اصول را رعایت کنید ، تبلیغات پرفروش بسازید و منتظر تماس مشتریان باشید!

14 راه‌ برای داشتن مشتریان راضی!

همیشه شاد باشید.

 همیشه شاد باشید و به این ترتیب شادی را به دیگران هم منتقل کنید.به یاد داشته باشید که ما لبخند نمی‌زنیم که شاد شویم بلکه چون شاد هستیم لبخند می‌زنیم این حالت زمانی میسر است که ذهن خود را واداریم به چیز‌های خوب فکر کند.این امر زمانی اتفاق می‌افتد که مطالب خوب بخوانیم و با دوستانی هم‌ صحبت شویم که افکار خوبی دارند.مراقب باشید بدون توجه به آن‌ که ظاهر مشتری چگونه است، خوش رفتار یا بد رفتار است، تحصیل کرده است یا خیر رفتار انسانی و مثبت خود را با اوحفظ کنید.شاید این امر سخت باشد اما می‌توانید این امر را جز عادات خود در آورید.
 

رفتار خوب را بیاموزید.

 نام مشتری خود را یاد بگیرید و آن را هنگام صحبت به کار ببرید. مشتری هنگامی که نام خود را می‌شنود احساس می‌کند به موسیقی دلنشین گوش می‌دهد.
هرگز با مشتری بیش از حد آشنایی و دوستی برقرار نکنید.البته تعیین حد و مرز قدری مشکل است، این دیگر بسته به هنر شماست که چگونه تعادل برقرار کنید. مطمئنا راه اشتباهی را طی نخواهید کرد.
هرگز بددهنی نکنید.اگر مسئول فروش باشید از بددهنی ضررهای بسیار خواهید دید.
 

در مقابل مشتری همیشه بگویید: بله قربان، به او نگویید خیر قربان.

وقتی مشتری مشکلی دارد به راه‌هایی فکر کنید که می‌توان به او جواب مثبت داد ، حتی اگر لازم بود برای رفع مشکل او نزد همکار دیگری بروید یا به قسمت دیگر شرکت مراجعه کنید.
 

هرگز با مشتری بحث نکنید.

به این امر اعتقاد داشته باشید که همیشه حق با مشتری است. اگر مشتری مشکلی دارد، حال اگر مشکلش واقعی باشد یا حاصل سوء تفاهم فرق نمی‌کند.با گوش دادن به حرف‌های او می‌توانید سوء تفاهم را درک کنید و آن‌ها را از میان بردارید. سوء تفاهم ها همیشه وجود دارند.اکثر اوقات این موضوع را نمی‌فهمیم ، چون عادت داریم وسط حرف مشتری بپریم.مشتری به اندازه‌ی ما درباره‌ی محصولمان آگاهی ندارد.بحث کردن مثل شعله است، می‌توانید با موافقت کردن با او شعله را به خاکستر تبدیل کنید، یا با بحث کردن شعله را بیشتر فروزان کنید.
 

به مشتری قول‌هایی بدهید که می‌توانید به آن عمل کنید.

همیشه درباره‌ی زمان تحویل ، صورتحساب خدمات، خدمات بی دردسر و این‌طور چیزها قول‌هایی به مشتری می‌دهید.
فکر کنید و مراقب باشید با احتیاط عمل کنید. همیشه خطاها قابل جبران نیستند. پس از قول‌هایی که به مشتری می‌دهید فکر نکنید که همه‌ی امور خود به خود پیش می‌روند. سعی کنید موانع را برطرف کنید. این را بدانید اگر یک مشتری از پیش شما ناراضی برود با خود چندین مشتری دیگر را نیز می‌برد.
 

زمان آن رسیده که خود را به جای مشتری بگذارید.

مشتری ریئس است.او حقوق ما را می‌پردازد  و سود نصیب‌مان می‌کند.آن‌هایی که این واقعیت را درک کرده‌اند ، تلاش می‌کنند همه‌ی کارها را به بهترین شکل انجام بدهند ، حتی زمانی که شرایط سخت‌تر و سخت‌تر می شود. مشتری به معنای سود است بقیه چیز‌ها جزئی و فرعی است.آن دسته از افرادی که در ارائه‌ی خدمات به مشتری جدی عمل می‌کنند، همیشه در کار تجارت از بقیه موفق‌ترند. خدمات خوب فروش را بالا می‌برد.
 

ارائه‌ی خدمات به مشتری بهترین ابزار فروش است.

کارمندان خود را تشویق کنید تا وقت، توجه و پول خود را در جهت رضایت مشتری صرف کنند.رضایت مشتری کاری آسان و پر سود است. به دلیلی ساده مشتری راضی، بهترین و اقتصادی‌ترین تبلیغ برای تجارت محسوب می‌شود. مشتری راضی دوباره به شما مراجعه می‌کند و از این راه سود بیشتری نصیب شما می‌شود. مشتری‌های وفادار، مشتاق و سود آور خود را بشناسید و به آن‌ها افتخار کنید.
 

در 3 دقیقه اول تمام مسایل روشن می شود.

با تحقیقاتی که از مکان‌های تجاری به عمل آمده روشن شده است که در سه دقیقه اول ورود مشتری همه‌ی مسایل روشن می‌شود.تصویری که از شما در ذهن مشتری شکل می‌گیرد در همین سه دقیقه اول است. تجربه‌های خوب در ذهن مشتری تصویر خوبی می‌سازد. تجربه‌های بد در ذهن مشتری تصویر بدی می‌سازد. تلاش کنیم با بررسی ذهنیت‌های مشتری ها درباره‌ی رفتار خود بیشتر دقت کنیم، البته این مسئله فقط مربوط به ارائه خدمات به مشتری‌ها نیست، این نکته در امر فروش هم موثر است.
 

مشتری دنبال چه چیزی است؟

  1. مشتری توقعات زیادی ندارد.او انتظار دارد سر قول‌هایی که به او داده‌اید بایستید.

  2. گرمی، خلوص و توجه ، وقتی حضور او را نادیده نگیرید به اولین قولتان عمل کرده‌اید.

  3. سرعت عمل و صرف وقت برای حل مشکلی که باعث مراجعه‌ی او به شما شده است.

  4. رعایت عدالت، با تمام مشتریان و مراجعه کنندگان خود برخوردی یکسان داشته باشید.با افرادی که از قبل می‌شناختید برخورد بهتری نداشته باشید ، بلکه با آشنایان نیز مثل دیگر مراجعه‌کنندگان خود برخورد کنید.این سومین قولی است که به مشتری خود داده‌اید.

 

شخصیت خوبی داشته باشید.

سالم باشید ، از نظر ذهنی هم سالم بمانید.فردیت و عادات ذهنی، شخصیت شما را می‌سازد. فرقی نمی‌کند که در کار خود تا چه حد قوی یا ماهر باشید ، اگر ذهنی سالم نداشته باشید و صادق نباشید هرگز به نتیجه‌ی خوبی دست نمی یابید.
 

سخنگوی خوبی باشید.

هر فردی که در هر اداره یا شرکتی کار کند، باید بتواند درست و خوب با دیگران صحبت کند.این کار با کمی تلاش عملی می‌شود.این طرز فکر را از سر خود بیرون کنید که فقط فروشنده باید بتواند خوب با مشتری‌ها صحبت کند.
 طرز برخورد از لباس و پوشاک مهم‌تر است. اگر کسی کت و شلوار شما یادش بماند و لبخند شما را به‌یاد نیاورد ، در این صورت به اندازه‌ی کافی لبخند نزده‌اید.
 

شنونده‌ی خوبی باشید.

خوش‌صحبت بودن امر خوبی است، اما هر شخص باید ابتدا شنونده‌ی خوبی باشد.بی آن‌که در صحبت‌های مشتری وقفه‌ای ایجاد کنید، حرف‌های او را خوب گوش کنید.این کار مشکل است اما نتایج خوبی در بر دارد.
 

نویسنده و خواننده‌ی خوبی باشید.

مشتری انتظار ندارد برایش متن ادبی بنویسد اما انتظار دارد مطالب را واضح و صحیح بنویسد.دست خط شما باید خوانا باشد، اگر مجبورید آرام و با حروف بزرگ بنویسید.دستور‌زبان را درست در نوشته‌های خود به کار ببرید ومعقول بنویسید.شاید شما در گوش دادن به حرف مشتری عالی کار کرده باشید و 60% سهم گوش‌دادن شما شده‌ باشد و در صحبت کردن 25% حرف زده باشید.اما نتوانید بنویسید و بعد‌ها بخوانید، در این صورت مشتری راضی نخواهد شد.

12 ترفند برای جذب مشتری

فرض کنید شما در مغازه نشسته اید و به فروش محصولات خود مشغول هستید.
هر چند شما ویترین جالب و تمیزی برای مغازه تدارک دیده اید و کالاهای باکیفیتی نیز می فروشید، ولی اکثر قریب به اتفاق افرادی که از جلو مغازه رد می شوند، پس از مکثی کوتاه، با بی اعتنایی به سراغ کار خود می روند و حتی زحمت ورود به مغازه را به خود نمی دهند!
احتمالاً شما هم مانند هر فروشنده دیگری، از این تراژدی فراری هستید و مایلید تعداد بیشتری از این رهگذران بی اعتنا را به «مشتری» تبدیل کنید.
ناگفته پیداست که این آرزوی بسیاری از فروشندگان است که تعداد مشتریان خود را افزایش دهند.
سوالی که مطرح است و ما می خواهیم پاسخ های آن را بررسی کنیم این سوال است: بهترین راهکارها برای بالا بردن میزان فروش، به هنگامی که مشتری ها از دست به جیب شدن می ترسند، چیست؟


بیایید با هم پاسخ های قابل ارائه به این پرسش را مرور کنیم:

1. مشتری ها را خوشحال کنید.

بسیاری از فروشندگان، از فضای حاکم بر کسب و کارهای آنلاین گله دارند.
در این فضا معمولاً نوعی جو بی اعتمادی حکمفرماست. بنابراین سعی نکنید در همان اول و با شتاب، یک کالا را به مشتری غریب خود بفروشید.
به جای این کار، ایمیل آنها را بگیرید، سپس آنها را به ثبت نام (register) در سایت خود یا برقراری ارتباط با شما در شبکه های اجتماعی ترغیب نمایید.
در ادامه، می توانید با صرف زمان و با استفاده از تکنیک های موجود، آنها را به یک مشتری خوشحال و پول بده تبدیل کنید.

2. سرویس رایگان ارائه بدهید.

اگر اوضاع به گونه ای نیست که بازدیدکنندگان بخواهند با آغوش باز سرویس شما را بپذیرند، قدری به عقب بیایید و به آنها اجازه دهید اندکی کالای ارائه شده را با انگشتان خود لمس کنند.
ارائه دوره های آزمایشی رایگان (free trial) ممکن است دید یک شخص نسبت به سرویس یا محصول شما را کاملاً دگرگون کند.
زمان این دوره های استفاده رایگان را به حد کافی طولانی کنید تا مزایای تولید شما، چشم استفاده کننده را بگیرد.
البته از سوی دیگر، این زمان باید به حد کافی کوتاه باشد تا فرد را به خریداری کالا علاقه مند سازد (یعنی دوره آزمایشی رایگان، نباید آن قدر طولانی باشد که جای خرید را بگیرد).

3. قیمت بدهید.

گاهی اوقات تعلل بیش از حد، کارها را خراب می کند.
رک و راست، به مشتری قیمت بدهید و سپس از او بپرسید: با توجه به هزینه ای که سرویس ما دارد، آیا مایل به خرید آن هستید؟
اگر زیر بار نرفت، بگویید در حال حاضر ما نمی توانیم کالاهای خود را به رایگان عرضه کنیم اما شما در ماه اول، مبلغ اندکی پرداخت خواهید کرد و در صورت تمایل طرفین، داد و ستدمان را ادامه می دهیم.

4. ارتباط طولانی مدت برقرار کنید.

قرار نیست در اولین برخوردی که مشتری با شما دارد، یک معامله جوش بخورد اما شما می توانید یک مکانیسم ارتباطی با او برقرار کنید.
به عبارت دیگر پس از همان بار اول، مشتری را رها نکنید بلکه با وی ارتباط برقرار نموده و او را تنها نگذارید.
طبق قاعده، به احتمال زیاد، افرادی که با آنها آشنایی و ارتباط دارید، بیش از غریبه ها و دیگران از شما خرید خواهند کرد.
البته فراموش نکنید که شما نمی توانید به گونه ای برنامه ریزی کنید که کل این مکانیسم به طور خودکار انجام شود، اما قادرید آن را به گونه ای طرح ریزی نمایید که روند کار، به سادگی و سهولت پیش برود.

5. سوال بپرسید.

فردی را در نظر بگیرید که وارد مغازه (یا سایت) شما شده و در حال سبک و سنگین کردن کالای تولیدی شماست و هنوز تصمیمی برای خرید نگرفته است.
یکی از بهترین روش ها برای متقاعد کردن وی به خرید این است که از وی سوالی بپرسید.
ببینید این مشتری بالقوه، به دنبال چه محصولی است و یا دنبال چه ویژگی خاصی در این محصولی است که به دست گرفته.
از او بپرسید چرا این کالا را امتحان نمی کنید؟ یا به او بگوید: این کالا یا سرویس، به یک بار امتحان کردن می ارزد و هیچ خرجی ندارد!
سپس به آنها اجازه بدهید که کالا را محک بزنند.
فروش به تدبیر و تیزهوشی نیاز دارد، نه فقط زمان صرف کردن و استفاده از روش های کهنه.

5. پرداخت مبتنی بر عملکرد

شما می توانید از شیوه پرداخت مبتنی بر کیفیت (Pay-for-Performance) استفاده کنید.
این شیوه، یکی از بهترین و موفق ترین روش های فروش به شمار می رود چرا که در آن، اعتماد مشتری جلب می شود.
برخی شرکت ها با استفاده از این شیوه، رشد خیره کننده ای در فروش کالاهای خود به دست آورده اند.
مردم پس از دیدن نتیجه استفاده از یک سرویس یا محصول، راحت تر و با آسودگی بیشتری پول بابت آن پرداخت می کنند.
اگر شما واقعاً کالاهای باکیفیتی عرضه کنید، از به کار بردن این روش واهمه ای نخواهید داشت.

7. چند جور قیمت بدهید.

قرار نیست همه کالاهای شما حتی اگر از یک نوع باشند، قیمت یکسانی داشته باشند.
افراد بر اساس موجودی جیب خود، ممکن است به سراغ کالاهای درجه یک یا دو بروند.
وقتی هر دو نوع، یک قیمت داشته باشند، انتخاب قدری سخت می شود ولی با ارائه دو قیمت متفاوت، کار را راحت تر می کنید.

8. اندکی مهلت بدهید.

ما همه سرمان شلوغ است و کارهای زیادی داریم که باید انجام بدهیم. مشتری ها هم همین گونه هستند.
گاهی اوقات افراد نه برای فرار از پول خرج کردن، بلکه به این دلیل که حواس شان به کالاها و پیشنهادهای شما نیست، آن را رد می کنند.
در این مواقع، مقداری زمان در اختیار آنها بگذارید تا به شبکه شما وارد شوند و با نرم افزار یا سرویسی که قصد عرضه و فروش آن را دارید، سر و کله بزنند.
آن وقت راحت تر و بهتر می توانند تصمیم بگیرند.
اگر چه این کار باعث می شود برخی بازدیدکنندگان قید خرید را بزنند ولی در مجموع، این روش با موفقیت همراه است (البته با این شرط که شما سرویس های خوب و قابل دفاعی ارائه کنید).

9. ریسک خرید را کاهش دهید.

خرید نکردن مردم، چند دلیل بیشتر ندارد: قیمت، اعتماد یا فقط به این علت که در آن زمان خاص، برای خرید آمادگی ندارند.
شما باید این معادله را معکوس کنید و این موانع سه گانه را از بین ببرید: یک دوره آزمایشی (trial) به مشتری مردد ارائه کنید؛ گارانتی سفت و سختی برای محصول خود دست و پا نمایید تا به این طریق ریسک خرید برای مشتری پایین بیاید.
ترس از خرید را از بین ببرید تا به سود سرشاری دست یابید.

10. به اهل فن بفروشید.

مشتری ها همیشه برای دست به جیب شدن، با احتیاط و آرام عمل می کنند.
یک راه غلبه بر این مشکل آن است که محصولات خود را فقط به شرکت ها، سازمان ها و افرادی بفروشید که تولیدات شما را می شناسند و با مزایای آنها آشنا هستند.
هیچ کس دلش نمی خواهد برای چیزی که ارزشی برای آن قائل نیست، پول بدهد.

11. اعتمادسازی کنید.

اگر طرف شما برای بستن قرارداد سخت جان است، فروش را رها کنید و قدری اعتماد وی را به خود جلب نمایید.
معمولاً اگر افراد بدانند فروشنده قصد ندارد با ترفند و چرب زبانی جیب آنها را خالی کند، راحت تر دست به جیب می شوند.

12. اطلاعات رایگان بدهید.

اگر واقعاً قصد فروش دارید، مانند یک آموزش دهنده حرفه ای عمل کنید چرا که یکی از بهترین شیوه های فروش، آموزش قبل از فروش است.
در این روش شما اطلاعات ارزشمندی در اختیار مشتری قرار می دهید؛ از قبیل کتابچه راهنما، پست های وبلاگ، خبرنامه، یک دوره آموزشی و غیره.
اگر افراد بدانند که با چه فروشنده کارکشته و دانایی طرف هستند، معمولاً راحت تر به پای امضای قرارداد می روند.

افزایش فروش در بحران

 

به مشتریان خود واقعاً گوش کنید ، چون ، چه مستقیم ، چه غیر مستقیم ، آن‌ها به شما خواهند گفت که چه می‌خواهند.(دن کندی)
۱- مشتریان در شرایط اقتصادی جدید:
اقتصاد جدید قوانین فروش را تغییر داده است.مشتریان اقتصاد جدید از تعداد بی‌شمار فروشگاه‌ها ، محصولات، برندها و خدمات مختلف کلافه شده‌اند.شرایط اقتصادی سخت‌تر شده است و مشتریان روز به روز سخت‌گیرتر می‌شوند.آن‌ها محصولات معمولی، افراد نالایق و خدمات ضعیف را تحمل نمی‌کنند.باید اعتماد آن‌ها را جلب کنید ، ارزش ارائه کنید و مطمئن شوید که پیشنهادات شما دقیقاً نیازهایشان را برآورده می‌کند.
۲- نتایج مثبت:
هدف شما این است که حتی در موقعیت‌های بد و منفی نتایج مثبتی بگیرید و این نیازمند کار سخت و مسئولیت‌پذیری کامل در قبال اعمالتان است.برخی موانع بر سر نهایی کردن فروش خارج از کنترل شما است ، مانند شرایط بازار، رقیبان تجاری جدید و یا اگر کارمند هستید شاید مدیریت بد در شرکتتان مانع بزرگی باشد. درحالی‌که نمی‌توانید این شرایط و موقعیت‌ها را کنترل کنید اما واکنش شما در برابر آن‌ها قابل کنترل است.شما می‌دانید که مشتریان اقتصاد جدید بیشتر از آنکه به شما واکنش مثبت نشان دهند، جواب رد خواهند داد ، اما با استفاده از تکنیک‌های زیر می‌توانید جواب رد آن‌ها را به جواب مثبت تبدیل کنید.

کنترل اوضاع را دست بگیرید.

بدون توجه به شرایط و موقعیت شدیداً به دنبال جواب مثبت باشید.

احساسات خود را دخیل نکنید و جواب رد آن‌ها را به عنوان رد شخص خودتان برداشت نکنید.

دلایل اشتباه برای رد کردن پیشنهادتان را تشخیص دهید ، نادیده بگیرید و حرف خودتان را به کرسی بنشانید.

به دغدغه‌های واقعی مشتریان اشاره کنید تا بتوانید جواب مثبت بگیرید.

مشتریان اقتصاد جدید عدم تمایل شان به خرید محصول و خدمت شما را اعلام خواهند کرد.با شناسایی سؤالات و دغدغه‌های مخفی در پشت جواب ردشان را بیابید و پاسخ و راه‌حل‌های مناسبی فراهم کنید.خودتان را جای آن‌ها قرار دهید و تمام دلایل ممکن برای رد کردن پیشنهادتان را فهرست کنید.فروشندگان بزرگ خود را برای هر شرایطی آماده می‌کنند و نشان می‌دهند که محصول یا خدمتشان چگونه متناسب با نیازهای مشتریان است. آن‌ها از قدرت مثبت «آماده شدن برای شرایط منفی»، استفاده می‌کنند تا به نتیجه برسند.

استراتژی‌های فروش موفق
گوش فرا دادن فعالانه بهترین راه برای فروش است. مشتریان امروزه همواره عجله دارند.حواس آن‌ها بسیار راحت پرت می‌شود.صرفاً اینکه موقع صحبت تان به شما نگاه کنند نشان نمی‌دهد که حواس آن‌ها کاملاً به شما است.فقط به منظور فروختن چیزی، به آن‌ها گوش ندهید.در عوض به این منظور گوش دهید که بفهمید:چه چیزی مشتریان شما را مأیوس و عصبانی می‌کند؟ چگونه می‌توانید به بی‌خوابی‌های شبانه آن‌ها پایان دهید؟ از چه چیزی می‌ترسند و نگران چه چیزهایی هستند؟مهم‌ترین موارد در رابطه با کار، خانواده ، زندگی شخصی و جایگاهشان و اعتبار و قدرت برایشان چیست؟ دریابید که چه چیزهایی برایشان بیشترین ارزش را دارد و در ارائه‌ی محصولتان دقیقاً به آن‌ها اشاره کنید.
از پنج روش زیر برای تقویت مهارت گوش کردن استفاده کنید:

قبل از جلسه‌ی فروش نفس عمیق بکشید و ذهن خود را از هر گونه حواس‌پرتی دور کنید.همان‌طور که شما انتظار دارید مشتری حواسش کاملاً به شما باشد آن‌ها هم بیشتر توقع دارند که شما حواستان کاملاً به آن‌ها باشد.
دقیقاً بدانید که چرا یک مشتری را ملاقات می‌کنید و چه می‌خواهید و جلسه چرا مهم است.
به دنبال اطلاعاتی باشید که بتوانید از آن‌ها استفاده کنید. این اطلاعات ممکن است پنهان باشد ، در قالب یک داستان بی‌ربط و خسته کننده گفته شود و یا بتوان آن را از محیط اطراف مشتری کسب کرد، اما در هر حال اگر به دقت توجه کنید دیدگاه‌ها و اطلاعات مفیدی خواهید یافت.
یک «شنونده‌ی فعال» باشید ، به این معنی که سؤال بپرسید، بازخورد مناسب بدهید ، در تایید حرف‌های طرف مقابل از حرکات بدن استفاده کنید و کارهایی مانند این‌ها. کاری کنید که مشتری خود را مهم احساس کند.
اگر شرایط اجازه دهد ، یادداشت‌هایی بردارید.بعدها می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.یادداشت کردن فوری و خلاصه وار کمک خواهد کرد تا سؤالات و دغدغه‌های مشتری را بهتر بفهمید.

بسیاری از فروشندگان همیشه انتظار ندارند چیزی را بفروشند.آن‌ها می‌دانند که با مقاومت روبرو خواهند شد ، اما فروشندگان موفق توقع دارند که بیشتر از اینکه جواب رد بگیرند جواب مثبت دریافت کنند.آن‌ها محصولات خود را باور دارند ، آن‌ها می‌دانند که محصولات به کار مشتری می‌آید و به نظر آن‌ها فردی باید دیوانه باشد که آن محصولات را نخواهد.اگر فکر می‌کنید که مذاکره کننده‌ خوبی نیستید و یا مشتری محصول شما را نخواهد خرید ، مشتری هم با نظر شما موافق خواهد بود. اما اگر باور داشته باشید که بهترین محصول بازار را در اختیار دارید و مشتری در هیچ جای دیگر نمی‌تواند این محصول را پیدا کند ، این احساسات مثبت به خریدار احتمالی منتقل خواهد شد.انرژی مثبت باعث فروش می‌شود.

اثبات کردن اینکه محصول شما مفید است فروش شما را به شدت بالا خواهد برد.فرق نمی‌کند چه محصولات یا خدماتی را بفروشید.توصیه‌نامه‌هایی از مشتریان راضی کنونی تهیه کنید.در وب‌سایت، نامه‌ها، بروشورها و تبلیغات تعریف‌های آن‌ها را به نمایش بگذارید. این توصیه نامه‌ها می‌توانند در قالب متن، تصویر، صوت یا ویدیو باشند.توصیه نامه‌های تصویری و ویدیویی بسیار قدرتمند هستند.
اشاره به آمارها نیز راه خوبی برای اثبات محصولاتتان است ، بنابراین در میان توصیه نامه‌های مشتریان راضی ، آمار را نیز دخیل کنید.استراتژی فروش با ارزش دیگر، «فروش پول با تخفیف» است. در این استراتژی شما نشان می‌دهید که خرید محصول یک سرمایه گذاری است که با گذشت زمان سود آن بیشتر از هزینه‌ی خرید آن خواهد بود و در واقع خرید آن برای مشتری مجانی تمام می‌شود.

شخصی که سابقاً یک دزد حرفه‌ای بود با برگزاری سمینارهایی که به صاحبان کسب‌وکارها نشان می‌داد چگونه از دزدی جلوگیری کنند، زندگی جدیدی برای خود شروع کرد.مشتریانش با قیمت ۱۵۰۰۰ دلار برای سمینارهایش مشکلی نداشتند ، چون او ثابت می‌کرد که با شرکت‌کنندگان سمینارهایش در واقع پس‌انداز می‌کنند.
به مشتریان خود به همراه محصول هدیه‌ای مجانی ارائه کنید.به عنوان مثال اگر خریدی به اندازه‌ی ۵۰۰ دلار انجام بدهند به جای تخفیف ، محصول ۵۰ دلاری دیگری را به آن‌ها هدیه بدهید.این هدایا باید غیر از محصولاتی باشد که به طور معمول می‌فروشید و چیزی باشد که مردم آن را بخواهند ولی حاضر به خریدنش نباشند.رازها همیشه فروش خوبی دارند. حس راز و رمز، به محصولات معمولی جذبه می‌دهد.
بحران اقتصادی
انجام فروش
وقت خود را با تلاش برای فروش به افرادی که علاقه‌مند نیستند ، بودجه‌ی کافی ندارند یا مسئول خرید نیستند ، یا هر کس دیگری که قرار نیست به شما جواب مثبت بدهد ، هدر ندهید.وقتی مشتریان مناسب را پیدا می‌کنید، با شش قدم ساده زیر فروش خود را انجام دهید.
۱- برای فروختن اجازه بگیرید:
در ابتدای صحبت خود سؤالی بپرسید که باعث شود مشتری اطلاعات بیشتری درخواست کند.با سؤالاتی مانند «اگر بتوانم به شما نشان دهم که چگونه از محصول استفاده کنید، آیا علاقه‌مند هستید که در مورد آن بیشتر بدانید؟» بدون توجه به اینکه رودررو می‌فروشید و یا از طریق تلفن، ایمیل یا هر روش تبلیغاتی دیگر، این قدم اول موثر است.
۲- پیشنهادی تنظیم کنید:
وقتی پیشنهاد خود را طراحی می‌کنید، گزینه‌های مختلف با قیمت‌های مختلف را در آن قرار دهید.خود محصول و یا بسته ای شامل محصول همراه چیزهای اضافه و مکمل با قیمت بیشتر.برخی از فروشندگان حرفه‌ای همه گزینه‌ها را معرفی می‌کنند، درحالی‌که بقیه ابتدا گزینه گران‌تر را معرفی می‌کنند و اگر مشتری نسبت به قیمت حساسیت نشان داد ، گزینه‌ ارزان‌تر را نیز معرفی می‌کنند.
۳- مطالب سازماندهی شده‌ای ارائه کنید:
از روش «جلب توجه، ایجاد علاقه ، ایجاد اشتیاق و دعوت به اقدام» پیروی کنید.مشتریان هدف خود را از محصول آگاه کنید و کنجکاوی آنها را نسبت به محصول تحریک کنید ، مزایای آن را نشان دهید و فروش را انجام دهید.راه حل جایگزین دیگر، روش«طرح مسئله، آشفتن و ارائه راه‌حل» است. مشکلی را برای افراد مطرح کنید و در مورد موضوع آن‌ها را آشفته کنید و بگویید که می‌خواهید آن را با محصولتان حل کنید. این روش‌های سازماندهی شده بسیار بهتر از عکس‌العمل‌های بداهه کار می‌کند.
۴- از منطق احساسی استفاده کنید:
زیگ زیگلار متخصص فروش، اعتقاد دارد که مردم بر اساس عوامل احساسی خرید می‌کنند و برای توجیه کاری که بر اساس احساس انجام می‌دهند به دلایل منطقی نیاز دارند. پنج عامل احساسی باعث خرید می‌شود «عشق، غرور، ترس، حسادت، احساس گناه». عوامل احساسی یا در جهت رسیدن به لذت است یا برای دوری از درد و هر دو انگیزاننده‌های قدرتمندی برای خرید هستند. در ارائه‌ی فروش خود، یک عامل احساسی یا بیشتر را مورد هدف قرار دهید.
۵- نهایی کردن فروش:
اگر چهار قدم قبلی را اجرا کنید، نهایی کردن فروش خودبه‌خود انجام خواهد شد.
۶- پی‌گیری:
بسیاری از متخصصان فروش این مرحله‌ی آخر را کاملاً فراموش می‌کنند.مطمئن شوید که مشتریان شما دچار«پشیمانی بعد از خرید» نشوند. به این منظور نامه یا هدیه‌ای برای آن‌ها بفرستید و از آن‌ها تشکر کنید و به آن‌ها یادآور شوید که خرید از شما انتخاب خوبی بوده است.همیشه هدیه دادن یک خوراکی مورد استقبال قرار می‌گیرد، افراد با شکم سیر معمولا راضی و خشنود هستند.
به مشتریان خود واقعاً گوش کنید ، چون ، چه مستقیم ، چه غیر مستقیم ، آن‌ها به شما خواهند گفت که چه می‌خواهند.(دن کندی)

۷ اشتباه در تبلیغات

 

۱- تمرکز بر روی خودتان

در این نوع تبلیغات خود محور ، بخش اعظمی از آگهی در مورد خودتان است و نه مشتری. عنوان آگهی از شما می گوید و متن آن نیز به افتخارات شما می بالد. چنین تبلیغاتی به فروش خوب دست نخواهد یافت ، زیرا مشتری می خواهد ببیند آگهی چه نفعی برای خودش دارد.

شرکت آرد زرین سازان موفق به کسب لوح برتر در سال جدید شد.

برای مشتری به هیج وجه مهم نیست شرکت ، چه افتخاراتی را کسب کرده است، بلکه محصول یعنی آرد و مزایای آن برایش مهم است.

۲- گم شدن در شلوغی

عناوین رایج در تبلیغات باعث بی توجهی خواننده به آن می شود.شما باید بتوانید توجه خواننده را جلب کنید تا او بقیه آگهی را بخواند.خواننده با رسیدن به عنوان تکراری به سادگی از آن خواهد گذشت. از عباراتی مانند : یک فرصت استثنایی ، زود دیر می شود و … استفاده نکنید. سعی کنید ادعای شما خاص و بی همتا باشد.

۳- عدم استفاده از مدلهای آگهی امتحان شده

بعضی از سازندگان تبلیغ بدون هیچ آگاهی از اصول تبلیغات ، بر روی کاغذی سفید شروع به ساختن آگهی می کنند. اینکار در غالب موارد به شکست خواهد انجامید. اینکار درست مانند آن است که بدون استفاده از تجربه دیگران شروع به ساختن خانه کنیم و خانه های مشابه را بررسی نکنیم. در انتهای کار به مشکلات زیادی برمیخوریم ، مثلا یادمان رفته برای بخاری دودکش درنظر بگیریم.

۴- فروش قبل از موقع

اگر مشتریان با نام تجاری شما و محصولاتتان آشنا نیستند. در ابتدای آگهی به سراغ فروش نروید ، بلکه ابتدا اطلاعات کافی در اختیار خواننده قرار دهید و در او تمایل به خرید را ایجاد کنید و سپس از قیمت و پیشنهاد فروش صحبت کنید.

۵- ایجاد شک و تردید

در آگهی مطالبی را عنوان نکنید که باعث شک و تردید خواننده شود. بسیاری از فروشندگان نرم افزار ادعا می کنند دارای بزرگترین آرشیو نرم افزار در ایران هستند. اگر از صفت ترین استفاده می کنید ، برای این ادعا دلیل بیاورید. از تصاویر و مدارک استفاده کنید.

۶- دعوت به تعلل

یک آگهی موفق باید شما را وادار به خرید فوری بکند. شما می توانید به سه روش حس فوریت را در مشتری ایجاد کنید.

عرضه کالا را محدود سازید.
تعداد را محدود کنید.
زمان خرید را محدود سازید.

۷- ساخت آگهی برای متخصصان

از ساخت آگهی برای متخصصان بپرهیزید. از ادبیاتی استفاده نکنید که برای فهم آن ، نیاز به مدرک بالا نیازباشد.جملات کوتاه و واضح استفاده کنید.متن باید به آسانی قابل خواندن باشد.

ایجاد آگهی موثر

 

ایجاد آگهی های تبلیغاتی موثر با چند تکنیک ساده!

برای خلق طراحی عالی در آگهی های تبلیغاتی می بایست از مشاوران و طراحان در زمینه ی تبلیغات بهره برد تا بتوان در این زمینه موفق شد. به طور کلی تکنیک ها و شیوه های خلق آگهی ها را به سه بخش تقسیم کرد:

ایده محور (هوشمندنما – منطق گرا)
دیده محور (قدرت نما – حس گرا)
ایده و دیده محور (ترکیب هر دو روش)

آگهی ایده محور
در شیوه ایده محور، تاکید بر تاثیر روی فکر مخاطب است. نقش تصویر کمرنگ و بی تاثیر است بشکلی که اگر همان ایده به صورت شفاهی برای مخاطب بیان شود نیز، بیش از نیمی از تاثیر خود را خواهد گذاشت و پیام را به مخاطب منتقل خواهد کرد. در این روش برداشت مخاطب از هوشمندی یا لااقل «هوشمند نمایی» برند، بر ذهن او تاثیر گذاشته و او را ترغیب و تشویق می کند و زمان تاثیر پیام آگهی بر ذهن او را افزایش می دهد. اگر هم هیجانی در مخاطب ایجاد شود ناشی از درک مفاهیمی است که به یاری ذهنش به آنها رسیده و از شوق دستیابی به چنین تفکری و نیز حس مشترک میان خود و پیام دهنده، به هیجان می آید.
خلاقیت در این تکنیک حرف اول را می زند و گرافیک، صرفا در خدمت دستیابی به ایده، پیام و مفاهیم خلق شده قرار می گیرد بطوریکه در صورت اجرای ضعیف آگهی، اگرچه پیام بطور کامل توسط مخاطب دریافت می شود، اما او را به افسوس واداشته که چرا چنین پیام زیبایی با چنین ضعفی بیان شده است.

آگهی دیده محور
در این روش، تاکید آگهی دهنده بیشتر بر تاثیر روی احساسات مخاطب و در نتیجه اجرای آگهی است که از طریق بصری به مخاطب منتقل می شود. کیفیت تصویر و توانایی بالای طراحی آگهی، حرف اول را می زند و دقیقا همین کیفیت است که مخاطب را مجذوب می کند. تماشای تصاویر مختلف، کمک زیادی به رسیدن به ایده هایی در این قالب می کند. اکثر آگهی هایی که طراح و گرافیست آن، خود مدیر خلاقیت نیز بوده، از این تکنیک پیروی می کند. تصویر استفاده شده در آگهی بواسطه کیفیت ویژهای که دارد، مخاطب را به هیجان می آورد که ناشی از قدرت برند و یا لااقل «قدرت نمایی» است و این هیجان باعث ماندگاری در ذهن می شود. اگرچه گاهی تصاویر بکار رفته در آگهی های خلق شده چنان تاثیرگذار است که مخاطب نام برند و هدف او را فراموش می کند و فقط جذابیت تصویر را به ذهن می سپارد.

ایده و دیده محور
در هر چیز میانه روی مناسب و توصیه شده است. اگرچه افراط و تفریط در تبلیغات بسیار توصیه شده زیرا به جلب توجه کمک می کند. اما میانه روی در تبلیغات نیز میتواند به معنای استفاده توأمان از افراط و تفریط باشد که با توجه به دو روش ذکر شده، می تواند هم به «هوشمندنمایی» و هم به «قدرت نمایی» برند کمک کند و در نتیجه هم بر فکر و هم بر احساسات مخاطب تاثیر مطلوب بگذارد. اما خود ایده ها گاهی ذاتا «ایده گرا» یا «دیده گرا» هستند که باعث ایجاد رویکردهای مختلفی در خلق آگهی ها می شوند. در واقع هیچ مدیر خلاقیت یا طراح آگهی، ابتدا سبک را انتخاب نمی کند، بلکه خود ایده ممکن است ذاتا «منطق گرا» یا «حس گرا» باشد و روش اجرا را معطوف به یکی از روشهای فوق کند.

راه های ثابت شده برای افزایش رضایت مشتریان

 


 

داشتن مشتریان راضی، امتیازی ست که هیچ کسب و کاری نباید آن را از دست بدهد؛ با این حال چندین شرکت این معیار را در اولویت های شان قرار داده اند. اگر دنبال نتایج عالی در سال ۲۰۱۵ هستید، نمی توانید تنها به درآمد فکر کنید. شما باید در زمینه راضی نگه داشتن مشتریان تان هم بسیار فعال باشید. در این جا ۷ روش برای رضای نگه داشتن مشتریان نام می بریم:
راه های ثابت شده برای افزایش رضایت مشتریان
۱- اندازه گیری رضایت مشتری را یاد بگیرید
شما نمی توانید چیزی غیرقابل اندازه گیری را ارتقا بخشید، بنابراین اولین گام شما این است که یاد بگیرید چطور رضایت مشتری را اندازه گیری کنید. راه های متعددی برای درک احساس مشتری در مورد شرکت یا خدمات شما وجود دارد.
به عنوان مثال، می توانید پس از انجام خدمات یک نظرسنجی تلفنی یا بازخورد آنلاین داشته باشید یا این که یک نظرسنجی بررسی رضایت مشتری مبتنی بر وب طراحی کنید و آن را برای تمام مشتریان تان بفرستید. به خاطر داشته باشید، تنها افرادی با نظرات قوی برای پاسخگویی وقت خواهند گذاشت، بنابراین در پاسخ هایی که دریافت می کنید منتظر نظرات تند احتمالی باشید.
۲- متخصص باشید
مشتریان به کمک شما نیاز دارند. به همین دلیل است که شما را به خدمت گرفته یا محصول شما را خریداری کرده اند. پس برای متخصص شدن در رشته تان وقت بگذارید. این بدین معنی نیست که همه وقت تان را صرف مجاب کردن مشتریان تان کنید تا به متخصص بودن شما اعتراف کند. بلکه به معنی آموزش و توانمندسازی صادقانه مشتریان تان است. اگر به عنوان یک کارشناس متخصص ظاهر شوید آن ها به شما اعتماد می کنند و برای کار با شما هیجان زده خواهند شد.

۳- برای پشتیبانی عالی از مشتریان، از گفتگوی زنده استفاده کنید
مشتریان از مکالمه های تلفنی سخت متنفرند. این یک حقیقت در کسب و کار است و شما با داشتن پیشنهادی جایگزین برای ارتباط برقرار کردن با مشتریان تان می توانید به سطح بالاتری از رضایت در آن ها دست یابید. یکی از راهکارهای ارائه پشتیبانی زنده، استفاده از چت آن لاین از طریق وب سایت تان است. این به مشتری اجازه می دهد تا بدون نیاز به پشت خط ماندن و گرفتن شماره های داخلی متعدد و گیج کننده مستقیما با قسمت مورد نظرش ارتباط بگیرد. اگر تاکنون چت زنده را ارائه نداده بودید، آن را در برنامه کاری تان قرار دهید.

۴- اطمینان حاصل کنید که کل تیم شما دستیابی به رضایت مشتریان را جزو اولویت های شان قرار داده اند
این که فکر کنیم تنها عملکرد بخش خدمات به مشتری می تواند بر رضایت مشتری تاثیرگذار باشد، باوری اشتباه است. هرکسی در تیم شما (از بخش حسابداری گرفته تا منابع انسانی) در اطمینان از رضایت مشتری نقش بازی می کند. هرازچندگاهی این کار را به کارکنان تان یادآور شوید و مطمئن شوید که همه آن ها نقش شان را در افزایش رضایت مشتری می دانند.

۵- کارکنان را درگیر کنید
درگیر کردن کارکنان و استفاده از خلاقیت آنان تنها راهی است که می تواند به شما اطمینان دهد که آن ها در جهت شما حرکت می کنند. یک مطالعه اخیر انجام شده نشان می دهد که گروه های کاری با سطح درگیری بیشتر کارکنان، بیشترین تعداد مشتریان راضی را به خود اختصاص داده اند. در مطالعه مشابهی توسط آژانس فدرال، چنین شرکت هایی تا یک میلیون دلار درآمد اضافه تر داشته اند. هرگز فراموش نکنید که تیم شما مانند ضربان قلب سازمان شماست و اگر آن ها خوشحال نباشند، خدمات خوبی را به مشتریان تان ارائه نخواهند کرد.

۶- ایجاد شاخص های عملکردی کلیدی حول رضایت مشتریان
یک راه برای متمرکزکردن اعضای تیم بر رضایتمندسازی مشتری این است که اهداف ملموس برای آن ها مشخص کنیم که این هدف ملموس می تواند یک تنبیه برای نتایج ضعیف یا پاداش برای دستیابی به رضایت مشتری باشد که دومی احتمالا بهتر جواب خواهدداد. این پاداش می تواند یک پاداش مالی، یک پارکینگ اختصاصی یا یک برخورد خاص باشد که شما باید آن را برای تشویق کارکنان تان پیدا کنید. انجام چنین کارهایی کارکنان دیگر را تشویق می کند تا در راه رضایتمندسازی مشتری تلاش بیشتری کنند.

۷-رای جلب رضایت مشتری را به طور پیوسته پیگیری کنید
اگر از تماس های مشتریان و بررسی های آن لاین به مسائلی برخوردید که قصد برطرف کردن شان را داشتید، برای پیگیری آن زمان اختصاص دهید و اطمینان حاصل کنید که مشتریان از تغییر اعمال شده و نتایج راضی شده اند.
راه های ثابت شده برای افزایش رضایت مشتریان
اندازه گیری و پاسخگویی در جهت رضایت مشتریان، یک پروسه مستمر است نه یک رویداد یک باره.
اگر می خواهید امسال به رضایت مشتریانتان دست یابید، باید اقداماتی هدفمند انجام دهید. چگونگی رسیدن به رضایتمندی را تعیین کنید، متخصص باشید، گفتگوی زنده داشته باشید، تیم تان را درگیر کار کنید و برای شان هدف مشخص کنید. تا زمانی که شما یک طرح را پیاده سازی می کنید و مشغول اجرای آن هستید می توانید بهبود مستمر را در شهرت برندتان مشاهده کنید.

رازو رمز اینستاگرام

 

امروزه شبکه های اجتماعی و گسترش فضاهای مجازی امکانات متنوعی را در اختیار کاربران خود قرار داده که یکی از مهم ترین آنها تجارت و کسب و کارهای آنلاینی است. در این مقاله به تجارت و معرفی کسب و کار از طریق اینستاگرام پرداخته ایم.
کاهش ۲۰ درصدی قیمت اینترنت برای کاربران ایرانی، افزایش ۲ برابری ظرفیت پهنای باند اینترنت کشور و ساماندهی به وضعیت پروژه ۸ ساله شبکه ملی اطلاعات را شاید بتوان از مهمترین اخبار فناوری اطلاعات و ارتباطات در سالی که گذشت عنوان کرد.
به گزارش کمیاب، سال ۹۲ اگرچه با وجود تغییر دولت و تغییر سیاستها سال پر خبری برای فناوری اطلاعات و ارتباطات نبود و بیشترین زمان آن به تغییرات مدیریتی گذشت اما در این سال شاید بتوان محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت یازدهم را یکی از تاثیرگذارترین افراد این حوزه عنوان کرد که در بسیاری از اخبار مهم این بخش نقش اصلی را به خود اختصاص داد.
در این سال بیشترین حاشیه ها نیز مربوط به دعوای مخابرات و دولت و اظهارات متفاوت مسئولان در مورد سیاستهای فیلترینگ در خصوص شبکه های اجتماعی بود.
راز و رمز تجارت در اینستاگرام
وارد فضای شخصی افراد شوید
روزهای آغازین ورود به فضای اینستاگرام ممکن است برایتان بسیار هیجان انگیز باشد. شما به راحتی بدون هیچ هزینه ای با افراد مختلف در ارتباط هستید و به تبلیغ محصول و کسب و کار خود می پردازید. هرازگاهی پستی جدید می گذارید، پست دیگران را لایک می کنید و از این طریق سعی می کنید خود و نوع کسب و کارتان را آرام آرام در ذهن هواداران خود بگذارید.

ممکن است در این بین افرادی هم سراغ شما بیایند و در مورد کسبوکارتان سوالاتی بپرسند یا در مورد محصولی که دارید کنجکاوی کنند. اما آن طوری که تصور می کردید به نتیجه نمی رسید. پیشنهاد ما به شما این است که وارد فضای خصوصی اشخاص شوید.

اگر شماره تماس شرکت و موسسه ای خاص در صفحه اینستاگرام وجود دارد با آنها مستقیما وارد بحث شوید. می توانید به صورت مستقیم که در اینستاگرام آن را با گزینه «direct» می شناسید، پیام خود را به گوش افراد برسانید و در مورد کسب و کار خود و مزایای آن توضیحاتی ارائه دهید. از طریق ایمیل نیز می توانید این ارتباط را با آنها داشته باشید. افراد مختلف همانند شما ممکن است صدها و هزاران نفر را به عنوان هوادار داشته باشند و گاهی فرصت رصدکردن تمامی پست ها نباشد، اما وقتی مستقیم و شخصی وارد عمل می شوید بیشتر از دیگران دیده خواهیدشد. امتحان کنید.
هشتگ یادتان نرود
یکی از-در اینستاگرام استفاده از هشتگ است. به وسیله هشتگ می توانند به صفحه شما راه پیدا کنند. برای مثال اگر شما در زمینه مکمل های ورزشی فعالیت می کنید می توانید کلمه مکمل ورزشی را هشتگ کنید. با این کار محتوای صفحه شما با جستجوی کلمه مکمل ورزشی که در پست شما وجود دارد، قابل دسترس افراد دیگر خواهدبود. دقت کنید تعداد کلمات هشتگ باید بین ۱ تا ۵ باشد.

معجزه تصاویر
اولین چیزی که می تواند روی بازدیدکنندگان صفحه شخصی شما تاثیربگذارد، عکس هایی است که با توجه به محتوای مثبتی که به اشتراک می گذارید، آنها را انتخاب می کنید. سعی کنید از عکس های جذاب و مرتبط با حوزه فعالیتتان استفاده کنید. اگر مدیر یک مجموعه هستید در بعضی از پست هایتان از تصاویر کارمندان خود نیز استفاده کنید و آنها را هنگام فعالیت نشان دهید.
با این کار پویایی مجموعه شما بیشتر در معرض دید بازدیدکنندگان صفحه شما قرار خواهدگرفت. مطمئن شوید عکس هایی که به اشتراک می گذارید مرتبطی با همان محصول یا خدماتی باشد که آن را تبلیغ می کنید تا کارایی بیشتری در جذب مشتری داشته باشد.

راز و رمز تجارت در اینستاگرام
فعال باشید
تنها به روز کردن صفحه شخصی تان فکر نکنید. اگر قصد دارید روی هواداران خود تاثیر بگذارید شما هم خود را ملزم به بازدید از صفحات آنها کنید. در گفت و گوها و بحث هایی که هواداران شما به اشتراک می گذارند شرکت کنید و تنها بازدیدکننده نباشید. یک ارتباط یک طرفه و منفعل به هیچ وجه نمی تواند در رشد کسب و کار شما و همچنین معرفی خدمات و محصولاتتان نقشی داشته باشد.

صفحه فیسبوک شما در چه حال است؟

 

می دانم که ممکن هست بسیاری از شما عزیزانی که در حال خواندن این مقاله هستید، حتی یک بار هم وارد فیسبوک نشده باشید چه برسد به اینکه صفحه ای در فیسبوک داشته باشید. خیلی ها هم شاید نسبت به فیسبوک یک دید منفی داشته باشید، آن را باعث اتلاف وقت بدانید و فعالیت در آن را تمسخر کنید. البته این چندان در اصل موضوع تاثیری ندارد چون شما ممکن هست جزو همان کسانی باشد که وقتی دستگاه نمابر هم اختراع شد، همین دید منفی را داشتید، وقتی ایمیل هم ابداء شد، همین دید منفی را داشتید، وقتی گوشی همراه را هم در دست مردم دیدید، همین طور تمسخرشان می کردید. ولی امروز نظر شما نسبت به همه این پدیده ها چیست؟ اصولا شما جزو افراد دنباله رو می توانید باشید که وقتی یک پدیده جدید در تجارت معرفی می شود، صبر می کنید تا بقیه آن را آزمایش کنند و بعدا در انتهای صف، شما هم به جمع استفاده کنندگان آن خواهید پرداخت.
خلاصه اینکه اگر شما جزو آن دسته معدود از افرادی هستید که در تعاریف بالا صدق می کنید، هنوز هم خواندن این مقاله می تواند برای شما سودمند باشد. بگذریم از این واقعیت که اصولا همه مطالبی که من منتشر می کنم، مفید و سودمند هستند!
دلیل این که بر مفید بودن این مقاله برای شما تاکید دارم این هست که نکاتی که در این مقاله مطرح شده، قابل بسط و بررسی در سایر فرایند های اجتماعی و ارتباط های تجاری ما نیز هست. یعنی مواردی هست که کافی است کلمه فیسبوک را با یک پدیده دیگر جایگزین کنیم و آنوقت، موضوع حتی برای شما هم مهم خواهد شد.

سوال مهمی که برای همه بازاریاب های امروزی مطرح است: چطور می توانم هواداران فیسبوکی ام را سر ذوق آورم و از آنها لایک و کامنت فراوان بگیرم؟
این یک پرسش بزرگ است که پاسخ دادن به آن دغدغه بسیاری از فعالان شبکه های اجتماعی محسوب می شود. اصولاً، برقراری تعامل بیشتر با کاربران در شبکه های اجتماعی، یکی از ایده آل های افراد و شرکت ها محسوب می شود.
برای بسیاری از کسب و کارها، فیسبوک اولین انتخاب برای ایجاد شبکه ای از مخاطبان و هواداران می باشد. فیسبوک با داشتن حدود یک میلیارد کاربر فعال، از پتانسیل های بسیار زیادی برخوردار است.
متقاعد کردن کاربران به لایک کردن (Like)، نظر دادن (Comment) و به اشتراک گذاشتن (Share) مطالب و پست های شما، نه تنها وجهه فعلی برند شما را بهبود می بخشد بلکه باعث می شود رفته رفته هواداران بیشتری به عضویت شبکه شما در آیند.
شاید در فیسبوک، کسی با شما صحبت نمی کند و به عبارتی، شاهد بی رغبتی کاربران به تعامل با شما در فیسبوک هستید. این امر ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد، که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنم:
۱٫ زیرا پست های شما جذاب نیست

بهترین چیزی که می تواند شما را با مخاطبان تان ارتباط دهد چیست؟
ببینید کاربران بر اساس چه نیازها و دلایلی، هر روز از فیسبوک استفاده می کنند. سعی کنید بامزه باشید، جذاب باشید و پست های مختلف و متنوعی ارسال کنید. به گونه ای باشید که از دید کاربران، لینک دادن به شما و لینک گرفتن از شما کاملاً ارزشمند باشد.خشک و رسمی عمل نکنید و برای رفع تکلیف به فیسبوک وارد نشوید. یعنی به این صورت نباشد که هر روز یک پست فیسبوک منتشر کنید به این دلیل که این کار جزو وظایف شماست (حالا این پست چیست و چقدر ارزش خواندن دارد، بماند!)
نه! بامزه بودن با بی کلاس بودن فرق دارد. شما خودتان مگر نه اینکه در هر جلسه با مشتری ها و مخاطبین و همکاران تجاری خود، سعی می کنید حتما یک مطلب برای تلطیف کردن فضای جلسه بگویید؟ یک سطر شعر، یک ضرب المثل و یا حتی یک جوک! همین کار را در صفحه فیسبوک خود انجام دهید. بگذارید مردم از معاشرت با شما خوشحال باشند.
۲٫ زیرا آنها نمی دانند شما چه کسی هستید

آیا شما در فیسبوک از خودتان سخن گفته اید؟ به داستان و ماجرای خودتان اشاره کرده اید، به گونه ای که مخاطبان از آشنایی با شما خرسند باشند و شما را به دیگران معرفی کنند؟
در فیسبوک، درصد بالایی از کسانی که طرفدار یک برند می شوند، به همین طریق عمل می کنند یعنی گروهی از هواداران اولیه، برند مزبور را به دوستان خود معرفی می کنند و آنها هم به دوستان خود. و به این ترتیب این شبکه گسترده و گسترده تر می شود.
صفحه خود در فیسبوک و نیز پست های آن را به گونه ای تنظیم کنید که منعکس کننده ویژگی های برند شما باشد، ویژگی های مثبتی که مردم خواهان آن هستند.
همان طور که شما در کسب و کار معمول خود هم، وقتی جلسه ای را با مشتری خود شروع می کنید، سعی می کنید در چند دقیقه اول توضیحاتی به طرف مقابل بدهید که با شما و پیشینه و تجارب شما، آشنا شود تا بتواند در طول زمان جلسه، ارتباط معنی دار تری با کسب و کار شما در ذهن خود داشته باشد.
۳٫ زیرا شما از کاربران چیزی نمی خواهید

شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد اگر شما به هواداران و مخاطبان خود بگویید که دوست دارید چه کاری برای شما انجام دهند، آنها همان کارها را سخاوتمندانه انجام خواهند داد.
این کار، تقریباً همان نسخه قدیمی تر «درخواست عمل» (Call to Action) است. از کاربران خود بخواهید که پست شما را لایک کنند (حداقل یکی از پست های تان را و نه همه را).
جمله ساده ای همچون “این پست را لایک کنید تا سایرین هم از آن استفاده کنند” یا مثلا “با لایک کردن این مطلب، ما را در بسط فرهنگ کتاب خوانی، حمایت کنید” یا جملاتی شبیه این، به مخاطبان خط می دهد و آنها را به این کار – لایک کردن – تشویق می کند. به آنها بگویید که اگر از محتوای صفحه شما خوششان می آید و آن را مفید می بینند، مطلب را به اشتراک بگذارند.
البته در درخواست های تان حد اعتدال را نگه دارید. بهتر آن است که شما آن قدر مطالب جذاب ارائه کنید که خود کاربران – بدون این که شما درخواستی کنید – مطالب تان را به اشتراک بگذارند.
مثل این هست که شما در جلسه با مشتری خود، وقتی بروشور شرکت خود را به او می دهید (البته موضوع مربوط به سال ها قبل است که هنوز شرکت ها بروشور چاپ می کردند) و می بینید که او از کیفیت و خلاقیت در بروشور شما ذوق زده می شود، ممکن هست دو سه تای دیگر به او بدهید تا به دوستان و همکاران خود بدهد.
۴٫ زیرا شما آنها را سر شوق نمی آورید

اگر دوست دارید برای مطالب تان کامنت بگیرید، این کار را برای مخاطبان خود وسوسه انگیز کنید. مثلاً از جملات ناقصی که جای خالی آن باید پر شود، استفاده کنید. مثال: بهترین چیز در مورد شغل من این است که ….

پاسخ های یک کلمه ای بخواهید. مثال: آخر هفته خود را در یک کلمه توصیف کنید. از مخاطبان خود پرسش های ساده ای که جواب های کوتاهی دارد بپرسید. اگر کسی پاسخ نداد، ناامید نشوید. دوباره امتحان کنید.
البته باید در این مورد خلاقیت داشته باشید. هر روز که نمی توانید از مردم بپرسید آخر هفته شان را چطور گذراندند! مثل این که هر روز از همکاران خود بپرسید: چه خبر! شاید بهتر باشد برای خود لیستی از سوال هایی که می توانید جایگزین این سول معمولی کنید، تهیه نمایید.
۵٫ زیرا همه چیز فقط درباره خود شماست!

اگر هواداران شما ببینند که شما هر روز یک به روز رسانی (Update) روزانه دارید که در آن فقط از برند خودتان سخن می گویید و یا در آن به جدیدترین پست خود در سایت شرکتی دیگر لینک داده اید، انگیزه ای برای مراوده با شما پیدا نمی کنند.
به نظر من حق با آنهاست زیرا چنین صفحه ای یک پخش آگهی است و نه کانالی برای گفتگو. مطالب، ایده ها و محتواهای جدیدی به عرصه بیاورید.
در اینترنت به دنبال عکس ها و اطلاعاتی که به کسب و کار شما مربوط است بگردید و از آنها، مواردی را که حدس می زنید مورد علاقه مخاطبان تان است، به کار گیرید.
۶٫ زیرا شما نمی دانید چرا کاربران به صفحه شما می آیند

هواداران، به دلایلی صفحه شما را دوست دارند و آن را می خوانند. وظیفه شما این است که به این دلایل واقف باشید و آنها را مهم بشمارید.
پژوهشی که توسط فیسبوک انجام شده نشان می دهد که برخی پست های پرمشتری که تعداد لایک ها و کامنت های آن زیاد است، بعضاً به موضوعات پیرامونی مربوط به برند می پردازند ولی درباره خود برند چیزی نمی گویند. این هم، نکته ارزشمندی است.
مثلا شما اگر در صنعت بیمه فعال هستید، می دانید چقدر مردم تشنه دریافت مطالب در این زمینه هستند؟ یا اگر یک طراح لباس یا دکوراسیون داخلی هستید، کافی است در مورد رنگ مد فصل مطلب بنویسید. یعنی بدون ذکر نام برند شرکت خود، به راحتی مخاطبین زیادی را جلب خواهید نمود.
۷٫ زیرا شما آنچه را که هواداران می خواهند، به آنها نمی دهید

ارائه تخفیفات، کوپن ها و نمونه های رایگان از محصولات و خدمات شما، از جمله عوامل مهمی است که برندها را در جمع آوری هوادار کمک می کند.
بله، این موضوع هم نیاز به خلاقیت زیادی دارد. واقعا یک تاجر که در زمینه صادرات پیچ و مهره کار می کند، چه پیشنهاد جالبی می تواند به مخاطبین خود بدهد که آن را دوست داشته باشند؟ هیچی؟ قبول. ولی همین تاجر می تواند با رستوران مورد علاقه محله و یا شهر خود صحبت کند و تعدادی از کوپن های تخفیف آنها را به مخاطبین خود پیشنهاد دهد. پس همه کار شدنی هست، فقط کمی باید خلاقیت داشته باشید.
شما از این گزینه ها نه در صفحه فیسبوک خود و نه در کسب و کار عادی خود، غفلت نورزید.
۸٫ زیرا شما چیزهای نامرئی پست می کنید

بله، نامرعی. نه به این معنی که آن مطلب با جوهر نامرعی نوشته شده و قابل دیدن نیست! بلکه به این معنی که نوع مطلب و طراحی آن به گونه ای است که از دید مخاطبین، پوشیده می ماند.
نوع محتوایی که شما پست می کنید، باید هدفمند باشد. ضمن این که هر نوع محتوا، دنیای خاص خودش را داراست.
با توجه به ذائقه “فست فودی” کاربران، معمولاً عکس و ویدئو، بیشترین هوادار را پیدا می کند. اما برندها در فیسبوک اغلب مایلند بر لینک ها – که اتفاقاً کمتر نظر کاربران را به خود جلب می کنند – تاکید ورزند.
اگر لینک ها بخش مهمی از مطالب شما در فیسبوک هستند، گاه گاهی در لابلای این نوع محتوا، از دیگر محتواها نظیر عکس، فلیم و غیره نیز استفاده کنید.
۹٫ زیرا شما نمی دانید هواداران تان چه کسانی هستند

هنگامی که شما نامه می نویسید، گیرنده نوشته خود را می شناسید و نامه شما حاوی مطالبی خواهد بود که برای گیرنده آن جذاب و معنی دار هست. همین موضوع در مورد شبکه های اجتماعی نیز صادق است. شما باید مخاطلبین خود را خوب بشناسید تا بتوانید مطالب مورد نظر آنها را تولید کنید.
برای کسب اطلاعات کلیدی درباره مخاطبان خود – نظیر گروه سنی، جنسیت و محل زندگی آنها – از Facebook Insights استفاده کنید.
اگر شما بدانید که میانگین هواداران تان در چه سنی هستند و چه می طلبند، مسلماً بهتر می توانید با آنها تعامل داشته باشید و آنها را راضی نگاه دارید.
۱۰٫ زیرا شما پست های خود را در زمان مناسبی منتشر نمی کنید

اکنون که شما تا حدودی با علاقه مندی ها و سلایق مخاطبان خود آشنا شده اید، بهتر می توانید زمان مناسب ارسال پست ها را تخمین بزنید.
کار برای برندهای B2B بسیار راحت تر است زیرا این کسب و کارها قاعدتاً پست های خود را در ساعات کاری ارسال می کنند.
برندهای B2C باید به ساعات شب و آخر هفته توجه نشان دهند. خبر خوش این که فیسبوک اخیراً قابلیت زمان بندی کردن ارسال پست ها را در اختیار کاربران قرار داده است.
مثال ساده این موضوع، تبلیغ رادیویی یک رستوران است. چه بهتر که این تبلیغ در زمانی که مردم گرسنه هستند پخش شود. همان طور که پخش تبلیغ چلوکباب سلطانی در ساعات اولیه صبح، جذابیت چندانی ندارد، پیام های شما هم برای مخاطبین، باید در زمان های موثر تر، ارسال شوند.
با مقداری آزمایش و تجربه می توانید زمان مناسب را بیابید.
۱۱٫ زیرا شما خودتان وارد میدان نمی شوید

اگر متوجه شدید که کاربران، به یک یا چند تا از پست های شما توجه نشان می دهند، این فرصت را جدی بگیرید: به سوالات آنها پاسخ بدهید، به کامنت ها جواب بدهید، و به پرسنل خود در شرکت توصیه کنید که با حساب های شخصی شان وارد فیسبوک شوند و با این کاربران تعامل برقرار کنند.
این کار از یک سو هواداران فعلی شما را سر ذوق می آورد و از سوی دیگر رفته رفته باعث جذب هواداران جدید به سمت برند شما می شود.
این در حالی است که یافته های پژوهش های مختلف نشان می دهند که معمولاً برندها به ندرت به سوالاتی که برای آنها پست می شود، پاسخ می دهند. این کار خیلی بدی هست. نه در فیسبوک و نه در کسب و کار عادی خود، این کار ر انجام ندهید. منشی شرکت خود را تشویق کنید که حتما تماس های تلفنی که به نوعی حاوی پیشنهاد یا انتقاد از کسب و کار شما هستند را با اولویت بالاتری به شما اطلاع دهد.
شما با فعالیت در این عرصه کم رقیب، می توانید به آسانی نظر کاربران را به خود جلب کنید.
۱۲٫ زیرا فعالیت شما در فیسبوک منسجم نیست

اگر چه فعالیت در فیسبوک بدون این که کاربران نظر و واکنشی نشان بدهند، باعث دلسردی می شود ولی فراموش نکنید که ایجاد یک رابطه دوستانه با مخاطبان، فرایندی زمان بر است و افراد پیش از آن که بخواهند با شما سر صحبت را باز کنند، باید اعتماد کافی به دست آورند.
به روزرسانی های پراکنده و گاه و بیگاه، این حس و اعتماد را در کاربران به وجود نمی آورد که برای یک تعامل طولانی با شما طرح دوستی بریزند.
البته دقت کنید که ارسال بیش از حد مطلب و به دفعات زیاد در روز، تاثیر منفی بسیار بدی بر برند شما خواهد گذاشت. شما صفحه فیسبوک خود را هر چند وقت یک بار به روز کنید، ولی این کار را همیشه و به طور مداوم انجام دهید.
۱۳٫ زیرا شما پول نمی دهید

اگر هیچ یک از روش هایی که به کار برده اید جواب نداد، وقت آن است که دست به جیب شوید.
شما می توانید با صرف هزینه ای منطقی و با استفاده از پست های Promoted فیسبوک، پست های خود را برای گروه بزرگتری از هواداران نمایش دهید. این روش تقریبا مشابه تبلیغات در فیسبوک است ولی شما یکی از پست های خود را تبلیغ می کنید که فیسبوک بابت پولی که می دهید، مطلب شما را در لابه لای مطالب پیشنهادی به طیف کاربران هدف شما، نمایش خواهد داد. من شخصا از این امکان فیسبوک مکررا استفاده می کنم و تاثیر آن غیر قابل باور است.
۱۴٫ زیرا هواداران شما اصلاً در فیسبوک حضور ندارند

اگر چه فیسبوک مکان بسیار خوبی برای بسیاری از کسب و کارها به شمار می رود ولی برخی برندها، مخاطبان خود را در دیگر شبکه ها فعال تر می یابند.

اگر تجارت شما بر اساس B2B است و یا در بخشی از یک صنعت خاص که مثلاً محصولات خود را برای گروه کوچکی از مشتری ها عرضه می کند فعالیت دارید، هواداران بالقوه شما احتمالاً در تالارهای گفتگو یا چت روم ها بیشتر حضور دارند.
اگر کالایی را که عرضه می کنید به شدت بصری (Visual) است، احتمالاً پینترست (Pinterest) یا اینستاگرام (Instagram) بهترین گزینه برای شماست.
ولی به این موضوع توجه کنید که فیسبوک یک شبکه اجتماعی همه منظوره هست و هرچند که شما باید بر اساس علاقه و تمرکز مخاطبین خود، در همان جایی که آنها حضور بیشتری دارند فعالیت کنید، ولی به هر حال یک میلیارد کاربر، عددی نیست که به راحتی بتوانید نادیده بگیرید و از فعالیت در فیسبوک صرف نظر کنید.

مدیریت کسب و کار در شبکه های اجتماعی

 

یکی از مهم ترین پارامترهای موثر شبکه های اجتماعی مثلا فیسبوک در رونق کسب و کارها در این است که صاحبان صفحات در فیسبوک، قدرت شنیدن نظرات هواداران خود را افزایش داده و شاید تنها روشی باشد که هواداران می توانند آزادانه نظرات مثبت یا منفی خود را، مستقیما به مدیران یک سازمان، اعلام کنند.
در این جا است که یک برند (آرم تجاری)، توانایی خود را در شنیدن تمامی نظرات، چه مثبت و چه منفی، می تواند به رخ رقبای خود بکشد و آمادگی و قدرت مانور خود را در رفع اشکالات احتمالی، نمایش دهد. ما تا زمانی که گوش شنوا برای حرف های مشتریان و هواداران خود نداشته باشیم، حضورمان در شبکه های اجتماعی به عنوان یک برند، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه دیر یا زود، تاثیر منفی خود را خواهد گذاشت.
امروزه شاهد هستیم که شرکت ها و سازمان ها، بخش روابط عمومی، بخش منابع انسانی و حتی مدیریت، تمایل زیادی به راه اندازی صفحات فیسبوک دارند و تعداد این صفحات هر روز در حال افزایش است. همه این شرکت ها و سازمان ها هم در جذب هوادار (Fan) در حال رقابت هستند و از روش های مختلف، سعی می کنند تا هواداران صفحات خود را در فیسبوک افزایش دهند.
این رقابت و اهمیت دادن به هواداران و سعی در جذب مخاطب بیشتر، بسیار امری پسندیده و مثبت هست ولی برخی نکات را باید حتما در این مورد در نظر گرفت که در روند این فعالیت، تاثیر گذار خواهند بود.
یادم هست سال های دهه ۷۰ وقتی شرکت تصمیم می گرفت سمیناری را برگزار کند، قبل از ارسال لیست مدعوین، یک بار همه تیم شرکت، لیست را بررسی می کردیم تا مثلا افرادی که کارمندان شرکت های رقیب بودند را فیلتر کنیم. در آن زمان خیلی حساس بودیم که تا حد ممکن از آشنایی رقبا از فعالیت های ما و دیدن مشتریان ما و احتمالا برقراری ارتباط با آنها، جلوگیری کنیم. این که این طرز فکر چقدر صحیح بود، بر می گردد به شرایط تجارت در آن زمان و نوع رقابت و بازار و مشتری و خیلی پارامترهای دیگر که جای بحث آن نیست ولی نکته در این هست که ما در آن زمان یک تیم ۲۰ نفره بودیم، رقبای ما هم شاید به تعداد انگشتان دست نبودند و همه فعالان در حرفه ما همدیگر را، دور و نزدیک می شناختند و می توانستیم لیست مدعوین را فیلتر کنیم.
ولی اگر ما امروز بخواهیم این کار را انجام دهیم، آیا باز هم قادر به انجام آن خواهیم بود؟ امروز که همان شرکت بیش از ۲۰۰۰ کارمند داشته و تعداد رقبای آن هم قابل شمارش نیست. آیا امکان دارد بتوانیم همان فیلترینگ را انجام دهیم؟
حال یک گام جلوتر را ببینیم که همان شرکت، یک صفحه در فیسبوک دارد و هزاران نفر در آن به عنوان هوادار وجود دارند. این هواداران شامل پرسنل شرکت، مشتری های فعلی، مشتری های بالقوه، شرکت های همکار، شرکای تجاری، رقبا و حتی دشمنان شرکت را شامل می شوند.
در این فضا، فرض کنید یکی از پرسنل شرکت یک موضوع را در فیسبوک مطرح کند که جزو اسرار تجاری شرکت است یا یک مشتری مشکلی را مطرح کند که در یکی از تولیدات شرکت وجود داشته و کسی از آن خبر نداشته یا یک رقیب بحث حقوقی را بر ضد فعالیت های شرکت شروع کند. خودتان را در این فضا تصور کنید و ببینید که چقدر استرس زا خواهد بود.

این جاست که قدرت یک شبکه اجتماعی مثل فیسبوک، ما را به یک مبارزه بسیار نفس گیر می طلبد و آن مبارزه چیزی نیست جز قدرت شنوایی سازمان ما و قدرت مدیریت اعضاء، مباحث و مطالب مطروحه در صفحات هواداران ما. این جاست که شاید گاهی آرزو کنیم ای کاش این همه هوادار در صفحه فیسبوک ما نبود!

جذب هوادار برای یک صفحه فیسبوک از روش های مختلفی انجام می شود که برخی از این روش ها ممکن هست چندان مورد تایید متخصصین نباشند و به برند های معروف و شناخته شده توصیه نشوند که جای بحث آن نیست ولی فارغ از اینکه با چه روشی و در چه مدت زمانی توانسته ایم تعداد قابل توجه هوادار برای صفحه فیسبوک سازمان خود گردآوری کنیم، نکته مهم این خواهد بود که با چه سیستمی و سازمان کاری تصمیم داریم این هواداران را مدیریت کنیم که در نهایت، وجود آنها در صفحه فیسبوک سازمان ما، هم برای آنها سودمند باشد و هم برای ما.
بله، صفحه فیسبوک شما باید برای هواداران خود منفعتی داشته باشد. هیچگاه به هواداران خود به عنوان سیاهی لشکر نگاه نکنید که تعداد آنها باعث افتخار برای شما باشد. آنها با چند برابر سرعتی که جذب صفحه شما شده اند، از آن خارج خواهند شد، در این مورد شک نکنید. پس هرچه تعداد هواداران صفحه فیسبوک شما افزایش می یابد، مسئولیت و حجم کار تیم شما هم افزایش خواهد یافت. باید به این هواداران رسیدگی کنید تا بهانه ای برای ماندن به عنوان هوادار، داشته باشند.

پس قبل از اینکه شروع کنید به جذب هوادار، و حتی قبل از راه اندازی صفحه فیسبوک سازمان خود در فیسبوک و هر شبکه اجتماعی دیگری، دو موضوع زیر را حتما در نظر داشته باشید،

سازمان شما باید یک سازمان شنوا (Listening) باشد و قادر باشد همه نظرات مثبت و منفی را بشنود و مدیریت کند.
حتما برای حفظ هواداران خود، برنامه و سیستم داشته باشید تا بتوانید علاوه بر جذب آنها به صفحه خود، آنها را برای مدت زمان زیادی حفظ کرده و نهایتا آنها را تبدیل به مشتری های خدمات و محصولات خود کنید.

ایمیلی خاص،فقط برای من

 

همه ما به مناسبت های مختلف، ایمیل هایی دریافت می کنیم. برای تبریک یک روز خاص، برای دعوت به یک جشن، برای معرفی یک کتاب جدید، برای دعوت به یک سمینار و خلاصه به هزاران دلیل دیگر.

ما معمولا عادت نداریم همه این ایمیل ها را بخوانیم به دلیل اینکه:

اول اینکه اکثر ایمیل های گروهی که به تعداد زیادی مخاطب ارسال می شود، اگر از یک سیستم و ابزار مناسب برای ارسال استفاده نشده باشد (که معمولا هم همینطور هست) یک راست به فولدرهای زباله دانی مخاطبین می روند و شانس دیده شدن آنها کم خواهد بود.
دوم اینکه، دریافت کنندگان این ایمیل ها اصولا منتظر دریافت چنین ایمیلهایی نبوده (انتخاب مخاطب نا درست) و با دیدن ایمیل گروهی ما، بدون دقت، آن را حذف می کنند.

سوم اینکه، این ایمیل ها معمولا برای جلب نظر مخاطب، پر از تصویر هستند که معمولا در نرم افزارهای ایمیل خوان مثل Outlook، تمام تصاویر به صورت ضربدر دیده شده و دریافت کننده حتما آن را نادیده خواهد گرفت.

حالا فرض کنیم کسی این ایمیل گروهی را ببیند و آن را خذف نکند و کمی وقت گذاشته و آن را بخواند. اتفاق بعدی این خواهد بود که این شخص، بر روی لینک ها موجود در این ایمیل کلیک کند.

واکنش به ایمیل ارسالی شما و کلیک بر روی لینکهای آن، یک معجزه است و باید قدر آن را بدانید. امروزه من شاهد هستم که بسیاری شرکت های معتبر در ایران، ایمیل های گروهی خود را از طریق یک شرکت ارائه کننده خدمات ارسال ایمیل گروهی انجام می دهند و ساختار همه این ایمیل ها طوری است که در انتهای هر ایمیل، یک فرم قرار داده شده که ظاهرا این فرم باید توسط دریافت کننده ایمیل، تکمیل و ارسال شود. من بعد از این همه سال که این نوع ایمیل را دریافت می کنم با خودم فکر می کنم چرا شرکت ارائه کننده این خدمات و شرکت هایی که این خدمات را سفارش می دهند و هزینه های هنگفتی هم پرداخت می کنند حتی یک بار این ایمیل را تست نمی کنند که ببینند اصولا فرم های درون ایمیل ها توسط اکثر نرم افزارهای ایمیل خوان، به دلایل امنیتی، از کار می افتند و نمی توان آن فرم را از درون ایمیل تکمیل و ارسال نمود!
بنا بر این، تمامی زحمتی که برای تهیه و ارسال ایمیل گروهی شما کشیده می شود، اگر تک تک لینک ها و امکانات درون ایمیل را تست نکنید، هدر خواهد رفت. دریافت کننده ای که از میان هزاران ایمیل دریافتی، تصمیم می گیرید عنایتی کرده و ایمیل شما را بررسی کرده و بر روی لینک ها آن کلیک کند، با دیدن مشکلات در ایمیل دریافتی، حتما دفعه آخری خواهد بود که ایمیل های شما را می خواند. صرف کمی وقت در تست ایمیل ها، ارزش آن را دارد.

یکی از مهم ترین عواملی که باعث می شود ضریب یا شانس خوانده شدن و عکس العمل نسبت به ایمیل شما افزایش پیدا کند، شخصی سازی یا خصوصی سازی (Personalization) ایمیل است.
این مثال ها را ببینید که در موضوع ایمیل یا در همان سطر اول ایمیل دریافتی دیده می شود:

“کاربر گرامی، شما به عنوان یکی از کاربران قدیمی و نمونه ما، جهت دریافت جایزه انتخاب شده اید، لطفا اینجا را کلیک نمایید”
“جناب آقای فرهاد صداقتی، جهت دریافت جایزه خود به عنوان کاربر نمونه خدمات بانکی ما، روی این لینک کلیک نمایید”

در این جمله، هم نام دریافت کننده و هم نوع خدمات مورد استفاده توسط او، شخصی سازی شده است.

یا مثلا این جملات:
“بسیار خوشحال هستیم که در سالگرد تولدتان، یک هدیه کوچک از طرف وب سایت، به شما تقدیم کنیم. لطفا روی این لینک کلیک نمایید” (آیا شک نمی کنید که ممکن هست تولد هزاران نفر دیگر هم در همین روز باشد و این ایمیل برای همه ارسال شده باشد؟ اصلا این ایمیل چه روزی ارسال شده؟)

“فرهاد صداقتی عزیز، روز فرخنده ۱۳۹۳/۰۵/۱۵ فرا رسیده. ما ضمن تبریک سالگرد تولد تان، شما را به کلیک بر روی این لینک و دریافت هدیه تولدتان، دعوت می کنیم.”

برای شخصی سازی تا دلتان بخواهد می توان مثال زد تا تفاوت یک ایمیل گروهی شخصی سازی شده و میزان اثر بخشی آن را درک کنید و اینکه این اثر بخشی تا چه حد در افزایش درصد واکنش و کلیک بر روی لینک های درون ایمیل ها، موثر خواهد بود.
همه ما در روزهای قبل و بعد از سال نو، ایمیل های تبریک زیادی دریافت می کنیم. خود شما، وقتی یک ایمیل دریافت می کنید که در قسمت نام دریافت کننده کلماتی دیده می شود (مثلا unsolicited-recipient) که مشخص است که این ایمیل برای صدها نفر دیگر به صورت گروهی ارسال شده است و شما فرستنده ایمیل را اصلا نمی شناسید، چه احساسی پیدا می کنید. اینکه می بینید حتی در ارسال تبریک عید هم، این فرستنده، حریم خصوصی شما را رعایت نکرده و برای شما اسپم ارسال کرده است! چند درصد امکان دارد شما پاسخ این ایمیل را بدهید؟
من شخصا، این نوع ایمیل ها را که به مناسبت های مختلف به صورت گروهی و اسپم ارسال می شوند، فورا حذف می کنم. حتی پیامک های گروهی را هم حذف می کنم. برخی از این ایمیل ها پا را از این هم فراتر گذاشته و مثلا در متن ایمیل نوشته:

“ضمن تبریک سال نو، برای دیدن کارت تبریک خود، بر روی این لینک کلیک نمایید”

چی؟ یعنی این شخص علاوه بر ارسال اسپم، از این طریق به دنبال جذب یک کلیک بر روی وب سایت خود هم هست! شما حاضرید بر روی لینک ارسالی در این پیام کلیک کنید؟

ولی من در طی سال های زیادی که از این نوع ایمیل ها، قبل و بعد از سال نو دریافت کرده ام، شاید به تعداد معدودی از آنها پاسخ داده باشم ولی به این ایمیل که فقط شامل یک تصویر بود،بی معطلی و با کمال میل، پاسخ دادم. ببینید این پیام، که بهانه ای شد برای تولید مطلبی که تا اینجا خواندید، چه طلسمی دارد که من را وادار کرد تا فورا نسبت به آن عکس العمل نشان دهم و پاسخ دهم؟

خدمات مشتری است یا تجربه مشتری ؟

 

همه ما قبلاً به‌نوعی چنین تجربه‌ای را داشته‌ایم – وارد یک فروشگاه می‌شوید، مثلاً به اتاق پرو می‌روید یا بخش صندوق و … و با یک متصدی روبرو می‌شوید درواقع اصلاً در آنجا حضور ندارد و جای دیگری است. شاید از تماس چشمی با شما طفره می‌رود، با گوشی موبایل خودش بازی می‌کند یا اینکه با یکی از همکاران خودش مشغول صحبت کردن است و به شما ذره‌ای اهمیت نمی‌دهد. فکر می‌کنید چقدر از زمان یا پول خود را در آن فروشگاه صرف می‌کنید؟ شاید هیچ.

در مقابل این مورد فروشگاهی وجود دارد که در زمان وارد شدن به آن با کارمندی روبرو می‌شوید که به گرمی از شما استقبال کرده و سؤال شمارا پاسخ می‌دهد یا خیلی سریع شما به سمت یکی دیگر از همکاران خودش هدایت می‌کند که به‌خوبی قادر به پاسخ‌گویی به سؤال شماست. احساس خوبی به شما دست می‌دهد و در تمام زمان طول زمان حضور خودتان در فروشگاه که نیازهای شما در طی آن زمان یکی پس از دیگری رفع می‌شوند، تجربه خوبی را پشت سر می‌گذارید. اگر رفتاری مشابه اغلب مردم داشته باشید، مطمئناً زمان و پول بیشتری را در این فروشگاه هزینه می‌کنید.

تفاوت موجود بین این دو سناریو که همه ما به‌نوعی با آن‌ها آشنا هستیم، چیست؟ شناخت تفاوت این دو سناریو منجر به درک تفاوت دو مفهوم خدمات مشتری و تجربه مشتری می‌شود. خدمات مشتری تنها شامل عناصر اصلی و اساسی یک تعامل یا معامله بین یک مشتری و یک شرکت است، مثلاً خرید و پرداخت صورتحساب در یک فروشگاه یا به‌صورت آنلاین. خدمات مشتری به‌نوعی حالت اجباری در دل خود دارد و این‌گونه به نظر می‌رسد که فرد ارائه‌کننده این خدمات تنها به دلیل مواجه بودن با اجبار این کار را انجام می‌دهد، و نه به دلیل اینکه از صمیم دل خواهان انجام دادن آن است. به‌طور خلاصه اینکه، خدمات مشتری تأثیر مثبت آن‌چنانی برای مشتری ندارد.

اما تجربه مشتری در نقطه مقابل این وضعیت قرار دارد. کارکنانی که به‌منظور ارتقاء و بهبود تجربه مشتری کار و فعالیت می‌کنند، درواقع در آنجا حضور دارند برای اینکه خودشان می‌خواهند و به دلیل اینکه اهمیت کار خود را به‌خوبی درک می‌کنند. درحالی‌که خدمات مشتری تنها بر صورت گرفتن و نهایی شدن یک تعامل و معامله تمرکز دارد، یعنی پول شمارا می‌گیرد، تجربه مشتری تمامی ابعاد تعامل مشتری با یک شرکت را مدنظر دارد که می‌تواند شامل تفکر، حس بینایی، حس لامسه و حس بویایی شود. آن دیگر ویژگی‌هایی که در یک فروشگاه باکیفیت تجربه می‌کنید؛ مانند کارکنانی که خود را معرفی می‌کنند، توجه به سردرگمی‌های شما؛ همه و همه مدیون طرز تفکر سازمانی است که همواره در پی کسب اطمینان از شکل‌گیری یک تجربه برای مشتریان و نه‌فقط و فقط یک مبادله برای آن‌هاست.

شرکت و سازمان‌ها ممکن است وسوسه شوند که فقط به خدمات مشتری تعهد داشته باشند. به‌هرحال خدمات مشتری اساس اولیه است و بسیار ارزان‌تر و کم‌هزینه‌تر است. بااین‌وجود، مشتریان از نشانه‌ها به‌راحتی و در کمترین زمان متوجه می‌شوند که تمرکز بر تجربه مشتری نیست. این نشانه‌ها می‌توانند عدم تمایل یک کارمند به کمک کردن به مشتری، یک فروشگاه به‌هم‌ریخته و نامنظم یا وب‌سایت نامرتب یا حتی یک کارمند بی‌ادب باشد – هر چیزی که موجب شود مشتری احساس کند در نظر شما تنها یک عدد است و شما اصلاً توجهی به ذات انسان بودن و ارزشمند بودن وی ندارید.

تجربه مشتری نیازی به پیچیده و پرهزینه بودن ندارد. تجربه مشتری می‌تواند به‌سادگی آموزش دادن به کارکنانی باشد که به‌طور مستقیم با مشتری برخورد دارند که چگونه به‌صورت سازنده و مثبت با مشتری تعامل داشته باشند و یا تعیین یک برنامه پاداش دهی به تعامل‌های خوب و سازنده با مشتریان. تجربه مشتری حتی می‌تواند به‌سادگی مرتبط و منظم نگاه‌داشتن همه بخش‌های شرکت و کسب‌وکار باشد تا تمام مشتریان و همچنین کارکنان هر نیازی که دارند را به‌سادگی مرتفع سازند. البته تغییرات بزرگ‌تر و پرهزینه‌تری هم وجود دارد که می‌تواند در یک کسب‌وکار انجام شود، مثلاً تغییر دکوراسیون، ارتقاء سطح آموزش کارکنان و ایجاد یک فرهنگ مشتری محور در سازمان – اما چیزی که در تجربه مشتری از هر مورد دیگر مهم‌تر است، باور است – اینکه آیا واقعاً کارکنان می‌خواهند برای کمک کردن و مثبت بودن در آنجا حضورداشته باشند؟ یک باور خوب و سازنده می‌تواند یک نماینده خدمات مشتری را به فردی بسیار تأثیرگذار و خوب در شغل خودش تبدیل کند.

در نوبت بعدی که در ارتباط با یک مشتری قرار می‌گیرید، توجه کنید ببینید که آیا این تعامل بر اساس خدمات مشتری است یا تجربه مشتری و سپس هر کاری که از شما برمی‌آید را انجام دهید تا وزن تجربه را در این تعامل افزایش دهید. مطمئناً تأثیر بسزایی بر مشتری داشته و نگاه وی نسبت به شرکت را تغییر می‌دهد.

تاکتیک های اولیه برای بازاریابی جاذبه ای

 

از زمان روی کار آمدن بازاریابی جاذبه ای، بسیاری از شرکت ها در حال مشاهده مزایای این نوع از بازاریابی هستند. خواه این استفاده در تصویر برند، افزایش مشتریان بالقوه و مشتریان نهایی یا افزایش ترافیک ورودی به وب سایت شما باشد، روش به کار گرفتن و اصول بازاریابی جاذبه ای روشی فوق العاده برای بهبود استراتژی فعلی بازاریابی شما می باشد.

اگر تازه قصد شروع کردن دارید یا همین چندی پیش فعالیت های بازاریابی خود را در ارتباط با بازاریابی جاذبه ای آغاز کرده اید، قبل از هر چیز از این چند تاکتیک استفاده کنید:
۱- اهداف خود را تعریف کنید

به منظور آغاز فعالیت های اولیه خودتان در حوزه بازاریابی جاذبه ای، اهداف بازاریابی شما باید به اهداف تعیین شده برای کسب و کار شما نائل شوند. این اهداف کمک می کنند تا تیم شما همواره در مسیر حرکت خودش باقی بماند، شکاف ها و وقفه ها را در طی این فرایند تشخیص دهید و استراتژی کلی خود را با اهداف شرکتی خودتان هماهنگ سازید. نقطه فوق العاده برای شروع دنبال کردن چارچوب اهداف اسمارت (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقعگرایانه و زمان دار) می باشد.خواه تمرکز شما بر روی افزایش بازدید ها، مشتریان بالقوه یا نهایی باشد، این تلاش ها را با اهداف بلند مدت و کوتاه مدت کسب و کار خودتان برای ایجاد تجربه ای بهتر برای مشتریان هماهنگ کنید.
۲- مخاطبین هدف خودتان را شناسایی کنید

اکنون اهداف کوتاه مدت خودتان را بصورت مشخص تعریف کرده اید، حالا چکاری باید انجام دهید؟ اجازه دهید به شناسایی مخاطبین نهایی شما بپردازیم. این افراد مشتریان ایده آل شما هستند، که مستعد اهداف بلند مدت کسب و کار شما بوده و از خدمات و محصولات شما بیشترین منفعت را کسب می کنند.یک راه و روش بسیار مناسب برای انجام این کار داشتن یک بازبینی از مجموع مشتریان فعلی خودتان می باشد. آن افرادی که در پایان روز بهترین نرخ بازگشت سرمایه را برای سازمان شما ایجاد می کنند، چه کسانی هستند؟ از آنجا آغاز کنید، برای ایجاد یک پایه و اساس برای فعالیت های خودتان شروع به شناسایی روندهای مشتریان خود،شامل طول دوره قرارداد، محصولات و خدمات خریداری شده، بزرگترین نکته مثبت آنها کنید.
۳- بررسی کنید و ببینید مخاطب هدف شما در کجا قرار دارد

زمانی که مخاطب هدف شناسایی شده است، حالا زمان آن می رسد که بررسی کنید و ببینید بحث و گفتگوهای مخاطب هدف شما در کجا جریان دارد. هر صنعتی اطلاعات مورد نیاز خودش را به شیوه های مختلفی به دست می آورد که این شیوه ها می تواند از طریق شبکه های اجتماعی خاص مانند لینکداین، توئیتر یا فیسبوک یا مقالات تحقیقاتی خاص آن صنعت بخصوص باشد. با پرسش از مشتریان فعلی خود بصورت مستمر در مورد روش بدست آوردن اطلاعات مرتبط با آن صنعت توسط آنها، آن کانال ها را مورد شناسایی قرار دهید. فعالیت های رهبران صنعت را مورد بررسی قرار داده و ببینید آنها در این شبکه ها چه کسانی را دنبال می کنند یا اینکه مقالات و مطالب چه کسانی را به اشتراک می گذارند تا نقطه آغازی برای شما بدست بیاید.

حالا چند تاکتیک مهم مورد نیاز در بازاریابی جاذبه ای را برای شروع فعالیت در اختیار دارید. با داشتن این موارد، در مسیر حرکت مناسب در ارتباط با اهداف بازاریابی کسب و کارتان قرار دارید. این موارد سود زیادی در رابطه با اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کسب و کار شما برای شما دارند که شما و سازمان شما را در موقعیت بهتری برای کسب موفقیت قرار می دهند.

یکپارچگی استراتژی های شبکه های اجتماعی و پست الکترونیک

 

رشد سریع شبکه ها و رسانه های اجتماعی تحت وب (Social Media) در سال های اخیر، ابزارهای جدید جالبی را در اختیار بازاریابان قرار داده است. این ابزارها می توانند در راستای ارتباط بهتر با مشتریان و مخاطبان بالقوه آنها مورد استفاده قرار گیرند.
علاوه بر آن، تاکتیک های بازاریابی قدیمی تر نظیر بازاریابی پست الکترونیک که از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، نیز کم کم از دور خارج شده و جای خود را به رسانه ها و شبکه های اجتماعی سپرده اند چرا که این تاکتیک ها، کانال های یک طرفه ای بودند که روزبروز تمایل و توجه مصرف کنندگان به آنها کم تر و کم تر میشد.
در حال حاضر شبکه های اجتماعی نظیر Facebook، Twitter و Linkedin تبدیل به کانال های ارتباطی دو طرفه ای شده اند که بازاریابان می توانند بیشتر از صحبت کردن، در آن به دیگران گوش فرا دهند و با مشتریان و مخاطبان بالقوه خود در ادامه یک سری مکالمات و مباحث حرفه ای، ارتباط برقرار نمایند. این مسئله و بدنبال آن استفاده رو به گسترش شبکه های اجتماعی، سبب گردید پست الکترونیک نیز مجددا تبدیل به قوی ترین کانال بازاریابی اینترنتی گردد.

رسانه های اجتماعی علاوه بر ارائه کمپین های پست الکترونیک (برنامه های منسجم و زمانبندی شده) که برای به اشتراک گذاشتن پیام های بازاریاب ها با مخاطبین آنها بکار می روند، گزینه های دیگری را نیز در اختیار بازاریاب ها قرار می دهند. انعطاف پذیری موجود در رسانه های اجتماعی، سبب کاهش ارسال ایمیل های خسته کننده به مخاطبین خواهد شد و این امکان را نیز به بازاریاب ها می دهد که تعداد ایمیلهایی که نیاز به ارسال دارند را محدود نموده و اطمینان حاصل کنند که هر ایمیل یا خبرنامه ارسالی شخصی تر، هدفمندانه تر و مرتبط تر با لیست پست الکترونیک آنها تهیه و ارسال شده است. علاوه بر آن، استفاده از رسانه های اجتماعی، مصرف کنندگان و خریداران را بیشتر از قبل با صندوق پستی خود درگیر نموده است. ۴۲٪ کاربران رسانه های اجتماعی می گویند که بیشتر از ۴ بار ایمیل خود را در روز چک می کنند، در حالیکه این رقم در مورد کاربرانی که از رسانه های اجتماعی استفاده نمی کنند معادل ۲۴٪ است (Merkle-2011). این در حالی است که طبق گزارش SilverPop ارائه دهنده خدمات پست الکترونیک، قطعا کاربران شبکه های اجتماعی محتوای ایمیل های دریافتی خود را با شبکه شخصی و دوستان خود به اشتراک می گذارند.
افزودن دکمه های به اشتراک گذاری (Social Sharing) در پیام های پست الکترونیک، میزان دسترسی به یک پیام پست الکترونیک را تا ۲۴٫۳٪ بطور متوسط افزایش داده است. در نتیجه بازاریاب های قدرتمند، به درستی درک کرده اند که پست الکترونیک و رسانه های اجتماعی کانالهای رقابتی نیستند بلکه مکمل هم می باشند.

ویژگی های منحصر بفرد رسانه های اجتماعی نظیر دسترسی انبوه، قابلیت انتشار و امکان مکالمه و ارائه گسترده اطلاعات به دور و نزدیک، به شما کمک می کند ارتباط بهتر و قوی تری را با مشتریان و مخاطبان بالقوه خود برقرار کنید و بازاریابی پست الکترونیک نیز می تواند از طریق ارسال پیام های هدفمندانه و شخصی شده، به تقویت این ارتباطات کمک کند.

برای بدست آوردن حداکثر نتیجه از بازاریابی پست الکترونیک و رسانه های اجتماعی، نباید به این دو تاکتیک همانند دو قطاری نگاه کنید که روی ریل های جداگانه حرکت می کنند. بهترین نتایج زمانی بدست می آید که استراتژی بازاریابی شما، رسانه های اجتماعی و بازاریابی پست الکترونیک را به نحوی با هم ادغام کند که سبب رشد و افزایش مخاطبان، به اشتراک گذاشتن اطلاعات شرکت، تبدیل مخاطبان بالقوه به مشتری و بهبود ROI کمپین یا برنامه بازاریابی گردد.

 
  BLOGFA.COM